خانوما من خیلی ترسوم خیلی ها
مثلا همه جوجه رنگی دستشون میگیرن من نمیتونم یا سوسک یه مدت افسردگی گرفتم تابستون که سوسک خونمون اومد یه ماه مادرم اومد پیشم تا نسلشون در اومد امشب باز یکی دیدم کشتمش ولی وحشت زده شدم الانم پر استرسم نکنه باز باشه
اگه راه حلی هست از این حال دربیام شوهرمم شب کاری داره تنهام و شهر غریب واقعا دوس ندارم دوباره افسردگی بیاد سراغم