2737
2739

(آگاه) کاراچای که خیلی پولداره   که خانوادش تشکیل میشه از 

زنش( شنیز)  و پسرش  (جنک ) و دخترش( داملا )  و برادرزاده ی فلجش(  ندیم )

برای برادرزادش دنبال یه دختر خوب از روستای قدیمیش میگرده  و اینو به خدمتکار خونه میسپره 

خدمتکار خونه هم به دوستش میگه  و دوستش ( نریمان خانوم) 

که زن حریص و پول پرستیه   با نوه ش ( جرن) صحبت میکنه و بهش میگه نامزدیتو بهم بزن تا عروس کاراچای بشی 

جرن  هم به خیال  ازدواج  با جنک  اینکارو میکنه 

اما  (سحر خانوم ) که زن مغرور و زحمت کشیه  ازین قضیه خبر نداره   

سحر خانوم   دو تا بچه ی دیگه هم به جز ( جرن ) داره  که دخترش( جمره)  و پسرش ( جیوان ) هستن ...

در اثر نقشه های نریمان خانوم و جرن    بالاخره خانواده ی سحر خانوم به استانبول میرن  برای خدمتکاری   اما  اونجا سحر خانوم میفهمه قضیه چیه ....و ... 


ازون طرف هم آگاه کاراچای برای  ندیم به جای جرن   از جمره خوشش میاد      جرن هم در تلاشه تا توجه جنک رو جلب کنه  که حس میکنه به خاطر ازدواج با اون اومده   اما جنک هم از جمره  خوشش میاد ....


این در حالیه که جمره پرستار ندیم میشه و متوجه میشه راز بزرگی بین  ندیم و جنک و شنیز وجود داره که هیچ کس ازش خبر نداره ... 

عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز