وای دقیقا بچه من دوماهشه رفتم خونه پدرشوهرم خواهر شوهرم از تو خواب بیدارش میکرد بچم تا دو روز از خواب با وحشت میپرد یاومثلا برادرشوهرم و پدرشوهدم با ریش بوسش میدن من عصبی میشم شوهرم بهشون میگه جوش میزنه ولی کار خودشون رو میکنن
نوه شونه دیگه عزیزم این حسو از خودت دور کن بچه هسته تا کوچولوعه عزیزه
وقتی دست دخترم شکست به عمش گفتم بیا با هم بریم بیمارستان نیومد بعد از اون نزاشتم بره پیش عمه هاش حالم ازشون بهم می خورد
چون بچت یخورده کوچولو موچولوعه میترسی یموقع خدانکرده اتفاقی براش بیوفته نه غیر طبیعی نیست
من الان تو شکمم هست نینی حساسم چیزی نزنن شکمم یا اعصابم خورد نکنن فکر کنم به دنیا بیاد همینطور مثل تو میشم البته بیشتر روی اسمای محیط کارم حساسم و غریبه ها
چطور واسه مادرخودت اینجوری.نمیشی جالبه
اسی چند سال طول کشید باردار بشی؟!!!
حساسیت تا کجا آخه؟!!!
چیزی نیست گلم جاریم اینجوری بود حتی با مادرشوهر جان هم دعوا داشتن. گویا افسردگی پس از زایمان هست. به مرور خوب میشی. 😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
