سه ساله تو عقدم خیلی اذیتم کرد خیلی..یک سال بعد عقدم کامل زن و شوهر شدیم،مشکلات بعدش شروع شد
اونقد اذیتم کرد تا از اخر مامان و بابام حاضر به طلاقم شدن،امروز مامانم بهش گفت ک دختر نیسم چون باید بالاخره میفهمید کلی داغ کرد کلی دادو بی داد و فحش،گفت دیگ من بهش کار ندارم خودتون هرکاری میخواید برید بکنید،اصن به نظر من باید بره زندگی کنه بسوزه و بسازه،سه سال اومد همه کاراشو کرد و ضررشو فقط ما دیدیم
مامانم گفت مهریه میگیریم ک بابام گفت بدو ک بهت بدن مهریه
بابام فک میکنه ک من الان چون مطلقه ام دیگ اگ ی بار بزارن برن بیرون خراب میشم،اعتماد ندارن بهم با اینکه ۱۵سالگی عقد کردم و الانم۱۸سالمه هیچی ازم ندیدن ولی فکرشون خرابه
چیکار کنمفقط دارم اشک میریزم
خانمایی ک جدا شدین تروخدا به خودتون نگیرین باز بیان دعوا کنید یا گزارش بزنید،فکر بابای من خرابه چیکار کنم؟