بچه ها من خیلی تنهام خانواده خودم را همسرم نمیخاد ببینه و خانواده همسرم نمیخان من راببینن شوهرمم محبت خاصی بهم نداره بهش اعتراض میکنم عصبانی میشه و میگه مگه بچه ای که محبت میخای دلم بدجور شکسته بخام اعتراضی کنم مدام تحقیرو داد را باید بشنوم از طرفش نمیدونم چکنم خستم بخاطر بچه مدام سرکوفتم میزنه الان چندماهه اقدامم باردار نمیشم چیکار کنم وابستش نباشم چیکار کنم اون بیاد طرفم نه من