سلام همسرم ی دختر داره ک ۸ سالشه و با ما زندگی میکنه و مادر بچه حدودا از ۲ سالگی ولش کرده بود و رفته بود یعنی ازدواج کرده و خودش بچه از زندگی جدیدش داره .از وقتی مادرش بهم زنگ زده ب شوهرم تا دل شوهرم و بدست بیاره برای تیغ زدن و ... و بعد کلی بمن زنگ زد و فحش داد هم ب من و هم ب دخترش .بیشتر دلم برای این دختر سوخت .حتما براش زجرآور ک مادرش اینطوریه .نمیدونم واقعا چرا اینجور بچه ها اینقدر مظلوم هستن .خودمم باردارم .بخاطر این موضوع کلی گریه کردم و دخترم برام نامه نوشت البته غلط نوشته بود ولی گفته بود چرا ناراحتی من دوست دارم مامانم همیشه خوشحال باشه .
از دوسالگی شما بزرگش کردی؟؟
هواشو خیلی داشته باش اونوقت خدا هم هوای تو و نی نی تو شکمت رو داره
خدا هر دو تا بچه رو براتون حفظ کنه، بچه با احساس نعمتیه
پول خاسته نداده شمارو فحش کش کرده
ای جانم چه دختر مهربونیه و چقد درگیره ذهنش که برات نامه نوشته.
قبلا برای اینکه شلخته بود کمی دعواش میکردم یا درسشو گوش نمیکرد اما الان اصلا دوست ندارم دلش بشکنم و دعواش کنم .بنطرتون اگر روزی مادرش خواست ببینتش اجازه بدم چون کلا اختیارش با منه .
عزیزم اون بچه الان تو سنی هست که درک میکنه مخصوصا که این اتفاقات تو زندگیش افتاده درکش بیشتر از بچه های هم سنشه. مشخصات قدر شما و زندگی الانشو می‌دونه. خدا خیرت بده باهاش مهربونی. باهاش مهربون باش ولی از تربیتش هم غافل نشو با روش های اصولی.
مادرش با ی فرد متاهل و بچه دار دوست میشه و ی مدت صیغه میشه بعد تفاهم می کنن ک هرکدوم بچه شون وارد زندگی جدیدشون نکنن .در واقع مادرش ی خانواده رو از هم پاشونده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
