http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=86096
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=489822
دوستای خوبم تاپیک اولی مشکل دو سال پیش من هست لطفا بخونید حالم خرابه
تاپیک پایینی مال چند شب پیشه
دیروز عصر بنا به نظر داداشم و خانواده ام و خودم وقتی تو مترو بودم دویدم تو اتاق پلیس و گفتم شوهرم مواد باهاشه و معتاد هست
پلیس ریخت رو سرش و گشتن و چیزی پیدا نکردن فقط بهم گفتن که با کسی که شیشه میکشه زندگی نکن بهش شک کردن ولی نتونستن ثابت کنن
من پیش خودم فکر کردم شاید چیزی نیست شاید معتاد نیست
با اینکه قیافه اش تابلوئه
خلاصه امروز صبح خواب موند بره سر کار
بلندش کردم این رو هم بگم دو سال هست که رختخوابش رو از من جدا کرده به هوای بچه
خلاصه چند بار قبل ها دیده بودم که میره خرپشته و حرکات مشکوک انجام میده
امروز رفتم بالا که یهو زرد کرد
همه جا رو ریختم به هم و مواد شیشه و پایپ و تمام کارتهای پول که بهش داده بودن و به من نشون نداده بود پیدا کردم پولهایی که از خونه دزدیه بود و به قران و ارواح خاک آبجیش قسم خورده بود من برنداشتم
خلاصه افتاد به پام و اعتراف کرد و..............................
دو روز دیگه شیرینی خورون خواهرشه خانواده اش به پای من افتادن
گفتم دو سال پیش مگه شما به حرف من گوش دادین مگه برای من کاری کردین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
غیر از اینکه همه منو محکوم کردین که داری تهمت میزنی و این حرفا
مادر زرنگش زود همه چیز رو جمع کرد و جارو کرد ولی من مدارکم رو برداشتم
پلیس هم زنگ زدم اومد دم در ولی چون خونه ما حالت خونه شخصی سه طبقه هست نتونست بیاد بالا
و گفت تا خودش نباشه شما مواد رو هم ببری کلانتری فقط برای خودت بد میشه باید خودش باشه و ............
دوستا میخوام ازش جدا بشم
مدرک دو سال پیشش هست
الان میدونم که خانواده اش به نفع من نمیان شهادت بدن و غیر از اون ها هم فقط شاهدم خداست
البته یکی از دوستای داداشم هم هست که البته بهش حرجی نیست فک رنکنم بیاد
من باید مدرک قانون پسند داشته باشم
اگر هم بره ترک کنه حتی موقتی که دیگه قانون قبول نمیکنه
چه کار کنم به پسر دو ساله و هشت ماهه من رحم کنید و هرچی میدونید بگید
****عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده*** .