نمیدونم چرا داستانت غیرقابل باور بود،،،،
تو یعنی نمیدونی تو یخچالت گوشت هست یا نه،،،بعد دیدی گوشت نیست بدو بدو رفتی تو بارون بخاطر مادرشوهرت گوشت بخری؟اونم وقتی میدونستم شوهرت بدش میاد؟؟؟بچه ات رو چیکار کردی تو خونه تنها گذاشتی،،مگه نگفتی شیرمیخوره؟
دلیلت واسه نگفتن به شوهرت چی بود؟؟؟یا اینکه چیز دیگه درست نکردی؟
ببخشیدا ولی باور نگردم