من از شوهر اولم یه پسر ۹ ساله دارم الان یه بچه ۶ ماهه از شوهر دومم دارم شوهرم از وقتی بچه دار شدیم گیر داده میگه من نمیخوام پسرم بدونه یه داداش ناتنی داره حق نداری اینا رو باهم روبرو کنی روزگارمو سیاه کرده هر وقت میرم خونه مامانم اوقات تلخی درس میکنه مدام سین جیمم میکنه میگم بزارم برم این بچمم مثل اون یکی بی مادر بزرگ میشه به هرکی میگم باش حرف بزنه بی فایدس نه راه پس دارم نه رله پیش اگه میدونستم بچه دارشیم میخواد اینجوری کنه به هفت جد و ابادم میخندیدم بچه دار شم ازش گاهی برا خودم آرزوی مرگ میکنم گاهی برا اون گاهی برا بچم خدا ازم بگذره ولی خیلی ناامیدم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
وا آخه چرا وقتی آگاهی کامل و شناخت کامل از شوهرتون پیدا نمی کنید حامله میشید بیچاره بچه ها گناه دارن
●کاربری قبلیم ترکید برای بحث ب ن ز ی ن میدونستم میترکه ولی حرفموزدم.●دردی دارم مدت طولانیست که فقط درمانگرش خداوند هست ممنون میشم برام دعا کنید🙏😔💔(درد=بیماری) ●اینقدر خیره میشدند به لحظه های خوش زندگیم،اینک فقط خاطره های خوش گذشته عذابم میدهد ولی منکه به به شوری چشم اعتقادی نداشتم.😔💔 ●کاشکی تو زندگیم هیچوقت هیچیزی را اینقدر بزرگ نمی کردم ،چون وقتی بزرگ کردم شد قسمتی از زندگیم و کوچک کردنش کار غیرممکنی شد 😔💔●(🌼خوشا دردی که درمانش تو باشی🌼خوشا راهی که پایانش تو باشی 🌼خوشا چشمی که رخسار تو بیند🌼حوشا ملکی که سلطانش تو باشی)●خدایا دردم با صبرم نمیخواند یا دردم را تنام کن یا صبرمرا زیاد کن بدهکار قلبم شده ام.😔💔🙏●خدایا تنها امیدم تویی و بهت اطمیناندارم😊