دوستان دخترم دوروزه صبح که پامیشه میره بالا شب میاد قبلنا اینطوری نبود ازمحبت هم براش کم نذاشتم ،دیشب بغلش کردم تابخوابه یهو پرسید مامان ازتوکه بوی بد نمیاد اخه مادربزرگ میگه ازتوی بد میاد خیلی دلم شکست،الانم تزصبح تنهام خیلی دلم براش تنگ شده براش نهارموردعلاقشوپختم رفتم بهش میگم مامانی بیا نهاربخور دادزد گفتمگه نمیام چکارکنم دخترم چرا اینطوری شده
چندسالشه
ماهم تویه ساختمونیم پسرم بیشترخونه مادرشوهرمه
ای بابا
اصلا نزار بره هیج جا تنها بدون خودتت بره
بزار گریه کنه مهم نیس اما این عادت و از سرش بنداز
منم از همین میترسم 😭
تو یه ساختمونیم و نی نیم دختره میترسم اینجوری بشه
احتمالا ازت پیشش بد میگه
خونه ما ومامان بزرگم خیلی نزدیک بود من همش پیش عمه وعموم بودم..البته مامانم مشکلی نداشت..چون من وبرادرم یکسال فاصله داشتیم..ولی بزرگترکه شدم محدودشد..تااینکه ازاون شهررفتیم
من دوسال با هاشون بودم ،دخترم از خودم بیشتر می ترسید ازشون ،حتی یه بار هم تنها نرفت ،میگفت اگه بریماونجا دعوا میشه ،از بس جنگجو بودن
بهش اجازه نده بره از اول چند سالشه؟
فردا صبح زود بیدار شو درو کلید کن کلیدو قایم کن.چیزی گفت بگو حرف گوش نکردی دیروز نیومدی امروز تنبیهته حق نداری بری.از فردا هم فقط میری ۲ساعت حق داری باشی
مادرشوهرت اینا هم چیزی گفتن بگو باید یاد بگیره حرف مادرش رو گوش کنه و هرچیزی اجازه میخواد و حدی داره
احتمالا گوشش رو پر کردن
منم پسرم ۴ سالشه ۹۰ درصد وقتشو اونجاس یعنی منم نزارم بره لطفا باذکر دلیل جواب بدین
چراخونتو جدانمیکنی نزاربره بالا ازشب قبل بهش بگو فردامیبرمت پارک باهم ناعارمیخوریم بدمیریم دور دور و ازاینجورچیزا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
