2737
2739
عزیزم.داغت خیلی تازست.منو توی غمت شریک بدون.منم مرداد جنین ۳۰ ماهم رفت که رفت.هنوزم بیقرارم.ماه بعد ...

ممنونم شروین جان این داغ تمومی نداره من دارم سعی میکنم خودمو سرپا نگهدارم

جنین شما ۳ماهه بود؟

خدا به شما هم صبر بده گلم بچه چه یکروزه چه صدساله برای مادر بچست فرقی نداره

انشالله بزودی خدای مهربون بچه سالم وصالح بهت عطاکنه 

خدایا بی نهایت بار شکرت...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ممنونم شروین جان این داغ تمومی نداره من دارم سعی میکنم خودمو سرپا نگهدارم جنین شما ۳ماهه بود؟ خدا ...

بچم ۷ ماهه بود.خیلی برام سنگینه

الان ۸۰ روزی میگذره.یکم بهتر شدم.ولی نه خیلی.باز داغ میشه .داغم سرد نمیشه.خیلی سنگینه.هر روز گریه.هر روز حسرت.

یه عجیب حالی دارم.خودت کشیدی میدونی.

ممنونم شروین جان این داغ تمومی نداره من دارم سعی میکنم خودمو سرپا نگهدارم جنین شما ۳ماهه بود؟ خدا ...

من بعد دوسال بهش رسیدم.ولی متاسفانه به علت مسمومیت از دست دادم.حالا این ماه سه ماهم تموم میشه.اقدام رو شروع کردم.چون میترسم دیر باردار بشم.

من ای یو ای بودم.

2731
ممنونم شروین جان این داغ تمومی نداره من دارم سعی میکنم خودمو سرپا نگهدارم جنین شما ۳ماهه بود؟ خدا ...

سرپا شدن زمان میبره.خودتو سرزنش نکن.من الانم که الانه اونجوری سرپا نشدم.تازه دیروز کمی اشپزی کردم.تا الان خانوادم حمایت میکردن

سلام عزیزم منم همدردتم منم 37هفته پسرم اسمونی شد قرار بود12 ابان دنیا بیاد ولی 21مهر پرکشید ورفت بهش ...

اون کاربر اسلاااام بعد یه پریود دوباره باردار شد.خیلی خوشحالم براش.

من بعد دوسال بهش رسیدم.ولی متاسفانه به علت مسمومیت از دست دادم.حالا این ماه سه ماهم تموم میشه.اقدام ...

انشالله با اولین اقدام باردار بشی عزیزم من بعداز ده روز مامانمو فرستادم خونشون

خودم دارم کارامو انجام میدم الچامشب دقیقا دوهفتست از اون اتفاق...

خدایا بی نهایت بار شکرت...
2738
بچم ۷ ماهه بود.خیلی برام سنگینه الان ۸۰ روزی میگذره.یکم بهتر شدم.ولی نه خیلی.باز داغ میشه .داغم سرد ...

الهی عزیزم... اره میدونم چی کشیدی.. فقط کسی که این دردو کشیده میفهمه... خیلی خیلی سخته من سر زایمانم همش از حضرت زهرا و بی بی رقیه کمک خواستم که بتونم طبیعی بیارمش خیلی خیلی سخت بود  باید قوی باشیم شروین جان 

هر وقت یادش افتادیم گریه کنیم و جلوشو نگیریم ولی ادامه دارهم نکنیم غصه خوردنو... اخه نی نی هامون دارن مارو میبینن زشته مامانشون انقد ضعیف باشه... منم از4ماه دیگه میرم توی اقدام انشالله

تا پسر گلم دوباره بیاد تو دلم

خدایا بی نهایت بار شکرت...
طبیعی بود.خدا باز بهش لطف کرد.منم طبیعی بودم.مگه شما طبیعی نبودی؟

من بچه دوم بود بچه اولم رو سز اورژانسی شدم این یکی رو میخواستن باز سزارینم کنن قبول نکردم با اون حال خرابم از این مطب به اون مطب گشتم تا یکی قبولم کنه برای طبیعی... وای که چقد سخت بود مواجه شدن با خانومای باردار توی مطبها... با اونایی که بچه بغل اومده بودن برای ویزیت بعد زایمان... با اونایی که بچه بغل از زایشگاه میومدن بیرون... صدای گریه نوزادها موقع تولدشون از اتاق زایمان... وای شروین جان میدونی که چی دارم میگم... دردش خیلی سخته 

خدایا بی نهایت بار شکرت...
شروین جان متولد68هستی یا همینجوری نوشتی ۶۸؟ البته اگه دوست داری بگو  اخه خودمم متولد ۶۸ هستم

اره

۶۸ هستم.عزیزم.منم همه اون حسارو تجربه کردم.بغلم خالیه.من بیمارستان رفتم.مطب نرفتم.بیمارستان دکتر بخش گفت طبیعی باید بیاری.چون من با درد رفتم بیمارستان.

شروین جان متولد68هستی یا همینجوری نوشتی ۶۸؟ البته اگه دوست داری بگو  اخه خودمم متولد ۶۸ هستم

نه خواب دارم نه خوراک.تمام فکرم شده حسرت بارداری و بچه و 

خدایا خودت کمکم کن

خیللللللللی سخته این درد

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز