تا اینکه بحثمون شد بهش گفتم نمیخوای منو چرا اینطوری نیکنی میگفت میخوامت
ولی این مهدی مهدیه من نبود ۱۸۰ درجه تعقیر کرده بود
ما با هم تموم کردیم ولی من رفتم بعد یه هفته جلو بخاطر دلتنگی ولی متوجه شده بودم اینی ک یه ثانیه ازم بیخبر نمیموند یه هفتس ازم نپرسیده جایی مشغوله به هر حال اوکی شدیم
اما دلم شکسته بود بابت دروغش
همش میگفت ب من شک داری
اره چون دفیق خودش اومد گفت تو فلان چیز مصرف میکنی
ک این بهم گفت شوخی کرد اما شوخی نبود
تا اینکه فردای اون روزی ک خوب شدیم بعد یه هفته گوشیشو هک کردم متوجه یه سری مخاطبای دختر شدم
که باز جنگ گرفتیم و تمام
مایی که ۲ سالو نیم یه بحث بینمون نبود تو دو هفته همش بهم زدیم