بچه ها تاپیک قبلمو بخونید پنج شنبه منو بخاطر خانوادش زد لتوپار کرد .امروز رفتم در مغازش گفتم بچه هارو بگیر برم دوباره اونجا هم جلو مغازه منوزد جلو مردم ولم نمیکرد با بچه بغل دستش فرار کردم. دیدم در خونه هم قفل کرده نتونستم برم خونم.رفتم پزشک قانونی شکایت کردم ولی میدونم شکایتم جایی نمیرسه قانون همیشه حق رو به مرد میده
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تو تاپیک قبلت گفتی بار اولش بوده الانم بار دومش.این یعنی تا حالا دوست نداشته دست روت بلند کنه شاید این چند وقت عصبیه. به نظرم نباید میرفتی سرکارش
اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
ببین منو شوهرم سنندج زندگی میکردی شهر شوهرم خیلی اذیتم میکردم بعد زایمانم دیگه وحشتناک خانوادش عذابم میدادم هربار سر اونا من کتک ناحق خوردم بار اخر جلو اونا زدتم دماغم پراز خون شد و شکست هیچی نگفتم فرداش رفتم بیمارستان و ازونجا شکایت کردم بستری شدم عکس گرفتن گفتن شکستگی بعد اون دنبال کارای پزشک قانونی و شواهد همسایه ها و گفتن بله این دخترو خیلی اذیت میکنن ۵۰ روز بود دادگاهی ها هم داشت کم کم شروع میشد درخواست طلاق ندادم ولی نفقه خواستم مهریه جهازم شوهرم وقتی دید جدی هستم و دیگه نمیترسم آخه همیشه وابستش زودم و هرچی بود قبول میکردم پاشد خونمو آورد شهر من الان از خانوادش دور شده اومد کلی خواهشو گریه و واسطه که منم برگشتم سرخونه زندگی الان بااینکه مثل همه زنوشوهرا سر یچیزایی بحثمونم میشه ولی دست روم بلند نمیکنه حتی فششم بدم ولی قبلا سکوتم میکردم باز کتکشو میزد الان نه خیلی آروم شده مشاوره هم رفتیم البته تاثیرم داشت .....خلاصه تاحدی مسبب اصلی دعواهامون که خانوادش بودن دور شدم و الان راحتم منم بهش رضایت دادم
اینم بگم شوهرم اوایل خیلی خوب بود کم کم اونا تحریکش میکردن بعد زایمانمم که کلا مغزشو شستن و حتی یه شیخم گفت که مادرش خیلی حرف میزنه درگوشش و تقصیر اونه ....الان باز خوب شده