من همیشه آرزو داشتم با کسی ازدواج کنم که خانواده بزرگی داشته باشه ، دلم میخواست برادر و خواهر شوهرام بزرگ باشن ، و اینکه جاری داشته باشم که همش تو چشم نباشم و خیلی چیزای دیگه که الان خاطرم نیست
حالا به هبچکدومشون نرسیدم ، حتی اون تصوری که از شوهرم داشتم برعکس شد و در کل تو اوج جوانی پیر شدم اونقدر غصه دارم که اگه بخوام براتون بگم به یگانگی خدا تا صبح گریه میکنید ، الانم اگه بخاطر بچه هام نبود میذاشتم میرفتم پشت سرمم نگاه نمیکردم مگه یه آدم چند بار به دنیا میاد؟ کاش بچه ها زودتر بزرگ شن که با خیال راحت برم