منم با دختر عمم کلی خرید جهازو اینجور چیزا همراهیش کردم مامانش نمیرفت باهاش
با زبون روزه رفتم امین حضور براش وسیله برقی گرفتیم
بعد رفتیم ارایشگاه واسش انتخاب کنیم یه دیقه با خواهرش رفتیم یه گوشه از ارایشگاه نشستیم اومد داد بیداد سرما چرا نشستید بیاید قرار داد ببندید چونه بزنید
فقط برای ما زبون داشت