[QUOTE=119232736]مگه پارسال چیکار
روز قبل تولدش اصن بهش توجه نمیکردم بعد شبشم خونه عموم دعوت بودیم
از ظهر رفتم اونجا بعد نامزدمم خونه خودشون تنها بود شبم با کلی ناراحتی اومد که مثلا تولدشه اون بیکاره من ولش کردم اومدم خونه عموم اونجا هم تو خودش بود همش میگف کی میریم شام خوردیم بعد عمومینا رو پشت بومشون مرغ و اینا دارن با عموم هماهنگ کردم نامزدموو برد پشت بوم مرغا رو نشونش بده منم فوری کیک و کادو اینا رو چیدم لامپارو خاموش کردم شمع روشن کردم همه وایسادیم خونه عمومینا هم اول حالشونه بعد پذیرایی میگف وقتی دیدم کسی تو حال نیس فکر کردم تو حیاطین میخواین برین دیگه که یهو وارد شدن همانا روشن شدن لامپ و جیغ اهنگم همانا
میگف اصن فکرشم نمیکردم بخوای اونجا واسم تولد بگیری