میخوام تولد بگیرم برا دخترم تقریبا همه فامیل گفتم حدود ۱۰۰ نفر.... بعد از بچه های یه عموی شوهرم خوشم نمیاد دخترش هم سن خودمه ولی مجرد و لوسه و از رفتارش با شوهرم و جلو شوهرم خوشم نمیاد .... دلم نمیخواد بگمش... فقط عمو و زن عموش بگم بد میشه و ناراحت میشن.... و خودم خراب میشم...عموش ۴ تا هم بچه داره تو خونه ....
اگرم بی تفاوت باشم بیان ممکنه حرص بخورم بعدن....
چه کار کنم بگم یه جور...نگم یه جور ...
اگر اذیت میشی نگو، به شرطی که حرف و حدیث بعدش بیشتر اذيتت نکنه، من هر کاری که اذيتم کنه انجام نميدم حرف بعدشم برام مهم نیست
عزیزم حالا که داری همه اعضای فامیل رو میگی بیان و کدورت و مشکل واضح هم نداشتین باهم، زشته نگی بهشون
دعوتشون کن، بین اون همه مهمون به چشم نمیان که
خودت هم توجه نکن بهش که اذیت نشی
بگو دل شکستن که هنر نیست اخرش مگه چقد طول میکشه ی تولده دیگه
اگه فقط اون بد رفتار میکنه بهش بگو.دلی اگه شوهرت هم عکس العمل نشون میده نگو
بنظر من چون تو. خونن چه بگی یا نگی اونا میان 😕
بگو بابا، همیشه یکسری چيزا مقابل عقاید ماست نميشه که بابت هر چیزی خودمونو اذیت کنیم، اينهمه داری هزینه میکنی این همه خستگی رو به جون میخری رها کن ذهنتو و میزبان خوب و خوشحالی باش، ان شاء الله دختر گلت زنده باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه، آمین
