من تو دو راهی گیر کردم شوهرم ادم خوبی نیست برا من هنوز بزرگ نشده ادم وابسته ای بعد تو یه خانواده بدی بزرگ شده بهش فحاشی بد دهنی دست بزنو خانگمانی یاد دادن با من خیلی بده منم حاملم از خدا میترسم سقطش کنم بعد میخاد منو ببره روستا تو یه کانسک بدون امکانات با وجود حاملگی من من خیلی بدبختم هیچ جهیزیه ای ندارم شوهرم پول داره خونه تو شهر بگیریم ولی میگه میدمش ماشین برا راحتی خودش راحتی مارو میخاد بگیره چکار کنم یه عقلم میگه زندگی نکن دلم میگه زندگی کن چکار کنم