خواب دیدم یه خانوم خوشگل تو ماشین 206 خاکستری نشسته و برگشته به من لبخند میزنه . یه گردنبند هم گردنشه . از گردذنبندهای گالری کیا . از اونا که زنجیرشون قیطانه . وسطش طلا ی زرد به شکل قلب . تو خواب متوجه شدم که شوهرم براش خریده .
بعد همکارم با خنده به من گفت میدونی شوهرت با این در ارتباطه . یا شایدم گفت باهاش ازدواج کرده . درست یادم نیست .
بعد برای اینکه من کم نیارم به همکارم گفتم منم با یکی تو رابطه ام .
اما با حسرت نگاش کردم . زنه رو میگم .
حالا جالب اینجاست که طلاهای من خیلی سنگینن تو خواب به خودم میگفتم حالا رضا چه عشقی میکنه با این زن . خرجش کمه . طلای سبک برداشته .