پسرم پیش باباشه ظهری بهش زنگ زدم دوس دخترش جواب داد گف بچه پیش اونه باباش رفاه سرکار گفتم آماده اش کن بیام ببرمش گف باشه..دوباره زنگ زد که نه فلانی گفته خودم ساعت 7بیام از سرکار میبرمش یا فردا میبرمش از اونجایی که اون احمق بدقول و میدونستم بگه فردا زود زود بیارش فردا شبه سر شبی بهش زنگ زدم گفتم چرا بچه رو نیاوردی گف شام بخوره شاید آوردمش با خودم گفتم شاید تخم آدمیزاد باشه بهش گفتم فردا تولد داریم برا پسر داداشم میخوام بچه هم باشه برکشت گف حالا که اینجوره پس منم بعد تولد میارمش😐
😐😐😐😐😐
زنگ بزن بگو داداشم میاد دنبالش ببریمش
دلم گرفت
دوستم انشاءالله خوشبخت باشى
همينجورى دلم خواست يه ارزوى خوب برات بكنم
انقدر كه از ته دلم يهو اومد مطمئنم براورده ميشه 🌸
واای انقدر بدم میاد از آدمای لجباز
انقدر عقده ای😤
خدا لعنتشون کنه که با بچه ی مادر رو اذیت میکنن
میگفتی احمق خان وتسه من فرقی نداره تولد باشه یا نه ولی بچه ذوق میکنه به بساط تولد اخه تو چ پدری هستی که اینو نمیدونی
الانم دوس دختر داره 😑😑وقتی نمیتونه بچه رو نگه داره برای چی میبرتش .مواظب بچت باش بهش دست درازی نکنن
گفتم خب چرا اینجوری میکنی مگه فلان موقع گفتی تولد نیومدی بردی بچه رو یا روز تولدش نیومدی بردیش یا مثلا عروسی فامیلتون بوده نیومدی ببریش حالا چه فرقی داره برات من کدوم دفعه اذیت کردم که تو اینجوری میکنی اونم واستاد به داد و وقال که به توچه من دلم نمیخواد بیارمش گفتم تو چیکارشی گف همه کاره اشم بعدم گوشی رورو من قطع کرد منم پیام دادم چرا موقع خرجاش یادت میره که باباشی چرا وقته بچه بود و سه ردز سه روز برا یه پاکت شیر گریه میکرد یادت نبود باباشی حالا باباش شدی؟؟اکه قراره بعد تولد بیاریش اصن نیارش این همه من جمعش کردم 4روزم تو جمعش کن
چرا به حرف دوس دخترش گوش دادی؟
میگفتی نه خودم میام میبرمش و تمام
خلاصه زنگ زد داد و دعوا و فحش کاری که به ننه ج..اش و خواهر ج..ترش برسه حرفاش ایشاالله..گوشی رو قطع کردم پیام فحش برام فرستاد مادر ج...حالا از یه طرف دلم برا پسرم تنگ شده و نگرانشم از یه طرفم میگم بزار ادب شه بچه رو آورد قبولش نکنم ...موندم بین دو راهی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
