2737
2734
عنوان

خانمها بیایین کمک و قضاوت

170 بازدید | 14 پست

سلام خانمها 

من دو تا خواهر متاهل دارم و یک خواهر مجرد همگی مرکز استان زندگی میکنن

خودم هم متاهلم شهرستانم ک دو ساعت با شهر مادری فاصله داره.

ما هیچوقت از بچگی با هم خوب نبودیم هیشوقت محبت مادری ندیدم بعد ازدواج ک مادرم شد دشمن درجه یک دختراش.

یک مثال بزنم من شهر مادرم ارشد قبول شدم همشون ناراحت شدن هی گفتن نخون نخون مادرم هر روز نفرینم میکرد و خواب پدرم رو میدید ک از من بخاطر درس ناراضیع انواع و اقسام تهمت ها و فحش ها ب خودم و شوهرم میداد و ...

من ماهی یکبار باید میرفتم دانشگاه شب هم خوابگاه میموندم.

حالا درسم تموم شده باهام بهتر شدن ولی خب ظاهریه


حالا بریم اصل قضیه

من از اول دی هی زنگ زدم ب خواهرام که نمیااین اخر هفته رو گفتن نه مامانم گف نه


خیالم راحت شد الان خواهرم گف فردا همگی هشت صبح راه میفتن 

خیییییییییییییییییییییییییلی ناراحتم حق دارم؟ من که اینهمه عزت سرشون گذاشتم چن بار زنگ زدم گفتن نمیان....

از مهمان سرزدع متنفرم الان سرکارم

شب هم عروسی دعوتم 

چکار کنم؟

بارها به صراحت گفتم تورو خدا سر زده نیایین

خونه خیلی کثیفه


حق دارم ناراحت باشم؟

چکار کنم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


بزودی دوقلوهام دنیا میان    

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
وا من از خدامه مامانم اینا بیست چاری بیان خونمون

من واقعا ناراحتم 

ما اصلا با هم در باطن خوب نیستیم

روی دلم مونده دو سال رفتم خوابگاه نزاشتن برم خونه شون

خیلی کم اوردم

بزودی دوقلوهام دنیا میان    
مامان واقعیته

بله بابام فوت شده

الان مادرم بهتر شده خیلی هم مریضه

من خودمم مشکل دارم میدونم چون در خانواده عادی نبودم

همش حسادت و ...

ما خیلی بیچاره و بی کسیم

بزودی دوقلوهام دنیا میان    
2738

حالا ک دارن میان تو احترامشون بذار تا خودشون شرمنده بشن

مطمعن هستم لحظه تحویل سال ۱۴۰۰من مادرم وبارها از خدا بخاطر اینکه حس مادرشدن ازم دریغ نکرده شاکرهستم الهی آمین خدایا شکرت من واسه همه منتظرا دعا میکنم شماهم واسه من دعا کنید لطفا تشکر
تقصیره خودته.خودت میگی از اول دی هی زنگ میزدم که بیایین.اونام فک کردن خیلی دوستشون داری.پس عروسی رو ...

خب میترسیدم از اینکه یهو آوار شن سرم 

اخه اخر این هفته یک مناسبت خاص خانوادگیه 

بزودی دوقلوهام دنیا میان    
درسته حق با شماست

به نظرم با چیزی که پیش اومده اصلا نجنگ خودتو اذیت نکن 

بذار شاید کمی بهت خوش گذشت 

منم از مهمون سر زده بیزارم 

ولی واقعا بعضی وقتا میگم خب پیش اومده چرا من دارم خودمو ازار میدم اخر میان میخورن خوشی میکنن میرن من فقط حرص خوردم هم کار کردم هم اعصابم داغون شده ...

اینا که دیگه خانوادتن حالا هر مشکلی هم که هست فعلا بیخیال 

زندگیم پسرمه 🥰گر نگه دار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد 🙏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز