بچه ها همه ی حرفاتون رو قبول دارم ولی نمیتونم بپذیرم که بیماری اونم تو این شرایط به نفع من باشه یا به صلاحم.
من الان نمیتونم خوب غذا بخورم و هر چی میخورم میاد بالا و میریزه تو ریه هام. حتی دیگه نمیتون به طور عادی صحبت کنم. شبها تو خواب حالت خفگی پیدا میکنم.دکترا تمام بدنمو تیکه تیکه کردن از بس آزمایش روم انجام دادن.چه آزمایشهای وحشتناکی. از دماغم یه لوله میکردن تو معده ام!!!!!!!!!!!
چند میلیون تومن تو این شش ماه خرج کردم ولی آخرش هیچ
حالا شما فکر کنید من از مهر ماه باید برم سر کلاس ارشد اونم زبان انگلیسی که همه اش با حرف زدن سر و کار داره. تو این وسط هم واسم خواستگار میاد نمیدونم جوابشونو چی بدم. 27 سالمه. همه اون چیزایی که میخواستم مثل قبولی ارشد تو دانشگاه دولتی و خواستگار خوب رو الان دارم ولی به خاطر این بیماری باید همه رو بذارم کنار.
دلم خیلی گرفته. 7 ماهه گریه میکنم و امام زمان رو صدا میزنم ولی هیچ....
همه اش نگران آینده ام. می ترسم برم زیارت امام رضا و جواب نگیرم ودیگه اعتقاداتم دود بشه بره هوا.