کلا باید ذاتشون خوب باشه .یه بیماریه که خیلیا دارن تا گور
باهاشونه.
نه عزیزم خوشی نزده زیر دلم.من پارسال قلبمو عمل کردم یه چندوقت افسردگی گرفته بودم.کار نمیکردم به خونم نمیرسیدم به خودم به شوهرم نمیرسیدم.صبحا پانمیشدم صبحانه بدم.ساعت 12تازه از خواب پامیشدم.میدیدم شوهرم زیاد محلم نمیذاره با دوستاش میده بیرون کمتر تو خونه پیداش میشد.ولی الان دوماهه به خودم اومدم و همه کار برای شوهرم میکنم.الان همیشه ور دل منه.اصلن موبایل دستش نمیگیده فقط با من میگذرونه وقتشو.یه هفته پیش خودش به زبون اومدو گفت یه کاری کددی که همش دوس دارم بیام خونه دلم واسه توو خونه تنگ میشه.قبلن همش میگفنم کی میشه از خونه بزنم بیرون.
آره عزیزم، شوهر منو ببینی همه میگن واااااای چه آدمی، خوش بحالت چه شوهری داری، من هم همینطور فکر می کردم و خدا رو شکر میکردم بخاطر داشتن این شوهر و همیشه سرم بالا بود، تا اینکه دست شوهرم رو شد که بهم خیانت می کرده، و ناکجا پیش رفته بودند، سکس، عشق ورزی، درددل کردن،......مطمئنم به هرکی بگم باور نمی کنه عزیزم، البته داستان من نباید باعث بشه به همسرانتون شک کنید، همه عین هم نیستن
