مامانا من سومین بارداریمه ۳ ماه و نیمه زایمان کردم و پری نشدم حالا نزدیک ۱ ماهه فک میکنم باردارم از حالتام اما آز منفی بوده و بی بی ها همشهاله میندازن اونم بعد چند ساعت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
۱ ساعت بعد نتیجه کذب میده فقط همون چند دیقه اول نهنه
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم
مگه چ جوری میشن؟امروز کمر درد گرفتم. گرفتگی عضلات دارم کل کمرم هم جوش ریخته.بعضیا میگن اینا نشونه خوبین
دلبند مادر،فرزند عزیزی که هیچوقت ندیدمت،دلم برای حس دوباره ات تنگ است،چقدر ذوق داشتم از آمدنت و با تو خو گرفته بودم....دیگران مرا به نبودنت دلداری میدهند،اما نمی دانند نمیشود فراموش کرد کسی ک قرار بود روزی تمام سهم تو از این زندگی شود و دیگر نیس،به چه امیدی بدون تو ادامه دهم،شاید برای بقیه چیزی جز یک تکه گوشت بی جان نبودی اما برای من دنیایم شده بودی،کم کم داشتی صاحب اسم میشدی بهار عمرم،دلم تنگ است برای حس داشتنت برای دوباره دوست داشتنت،دوباره به آغوشم برگرد که نبودنت درد است و این درد توان من را کم کرده......."نوزاد رنگین کمان"منتظرتم