اولش ادما سعی میکنن جذبم بشن باهم دوست شیم وقتی تو یه محیط جدید وارد میشم (خودم تلاشی واسه دوست شدن نمیکنم اوناتلاش میکنن) بعد ک یه مدت میگذره نمیخوام باهاشون ارتباط داشته باشم
ازشون زده میشم نمیخوام دربند ادما باشم حس محدودیت بهم میده چیکار باید بکنم واقعا اذیت میشم هم خودم هم اونایی ک یه مدت باهامن بعد بی توجهی میبینن و سردی
نمیدونم مشکلم چیه
وایییی منم همینم نمیتونم دقیقا حستو میفهمم در بند بودن
سردی مثل من
منم اطرافیانم رو از دست میدم بخاطر سردی بیش از حدم
دقیقا منم مثل شماام البته از زمانی که ازدواج کردم الان انگاری دوست ندارم با کسی در ارتباط باشم نمیدونم چرا قبل ازدواجم اصلا اینجوری نبودم الان ولی حس راحتی نمیکنم
یعنی حتی اگه یه نفر خیلی خیلی آدم خوبی باشه بعد یه مدت ازش زده میشی؟
شاید یه جورایی زودرنجی و زود از دیگران دلزده میشی.. کسانی ک منزوی هستند این خصلتها رو دارند... ب دیگران اعتماد ندارند ... و جذابیت دیگران فقط چند روز آشنایشون هست...
غذای سرد نخور عزیزم
