2733
2734

 تایپیک قبلیمو بخونیدتصمیم گرفتم برم خونشون و همه ی حرصم و خالی کنم و بهش بگم دخالت نکن و چون منو همش بازن داداشلی توسری خوذش مقایسه میکنه بگم من اونا نیستم  وبیام بیرون  و موضوغ روبه همسرم بگم که به قدری بی احترامی بهم کردنتونستم کنترل کنم خودمو وباتمام توانم ارتباطموکم کنم چون خیلی دخالتاش واصح وزیاده حالا خودم به همسرم بگم میخوام بامامان صحبت کنم یا وقتی که میخوایم بریم خونشوت من چندساعت جلوتربرم؟

لطفا زود قضاوت نکنین من ازفشاربی انذازه ی عصبی اینکارومیخوام بکنم چون هرچی گفت احترام نگه داشتموشوهرمم چیزی نگفت دیگه نمیتونم تحمل کنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

من از اول روک بودم همیشه حرکات که اذیتم میزد رو بهشون گفتم اونام الان بیشتر بهم سیریش نمیشن از اون ورم راه جاشو پیدا کردم هرچی میگن اصلا محل نمیدم انگار نشنیدم میرن میشینن سرجاشون ولی جواب دادین خوشحال میشن میگن دیدی حرصشو دراوردیم از اونورم گوش شوهرتو پر میکنن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز