دیروزاتفاقی افتاد که مادرشوهرم به همسرم گفت که بره تواتاق و بامن صحبت کنه من چندساعت قبلش باهمسرم دعوا کرده بودم فشارعصبی زیادی بهم وارشده بود اون زن هرچی دلش خواست بهم گفت همسرم میگ به من ببخش صبرمن تموم بشه باهاش بدبرخوردمیکنم و بهش چیزی نگفت ازدیشب من دارم خودخوری میکنم و اصلا حال ندارم الانم عصبیم این رفتارمو به همسرم نشون بدم؟ بفهمه مادرش چ بلایی سرم اورده بدنم خیلی بی جونه؟چه رفتاری کنم؟
خواهش میکنم جواب بدید
آخه چجوری جواب بدیم وقتی نمیدونیم چی به چیه
متنتون واضح نبود عزیزم
نه ... همسرتو وارد مشکلات بین تو و مادرش نکن خصوصا اگه تدبیر لازم رو نداره که ۹۹ درصد اقایون ندارن ...
الان توضیح میدم،
اصل ماجرارو تعریف کن اجی
ببینم قضیه چیه که نظر بدیم
مادرشوهرت بهت چی گف مثلا؟
وا خب کلمه ب کلمه ب شوهرت بگو
ن بهش نگو خودت با مادرشوهرت حلش کن خوت ازخودت دفاع کن
من متوجه نشدم شما هم با همسر دعوا کردین هم مادر شوهر
مادرش دیشب خیلی اذیتم مرد خیلییییی من حالم ازاون موقع بده و بهش میگم یع چیز بگو ب مادرت میگ دارم صبرمیکنم چون بزرگتره صبرم تموم بشه برخوذد میکنم
من هر موقع از دست مامانش ناراحت میشم زنگ میزنم بیاد خونمون. طبقه ی بالان. میاد و خیلی محترمانه بهش میگم خیلی ناراحت شدم. و کلی با هم حرف میزنیم آخر سر هم مشکل حل میشه. نه دخترای اون چیزی میفهمن نه شوهر من.
ول کن خواهر بیکاری اگر ناراحتی به خود مادرشوهرت زنگ بزن با آرامش بگو کارش اشتباه بوده اگرم نفهمه که کلا فراموش کن رفت و آمدت و کم کن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
