خب خونه خریدن شما چه ربطی به نگهداری مادرشوهر داره شما از اونجا برید
خونه ها رو هم تقسیم کنید سهم مادر هم یه خونه کنار خودتون واسش اجاره کنید که پیشش باشین دخترا هم سهمشون ببرن
به نظرتون در ازای یک طبقه بگم مادرشون رو نگه می دارم برام دردسر می شه؟ دیگه کلا امکان جابه جایی نخواهم داشت اون وقت
نمیدونم به خدااااااا
هیچوقت تو ساختمون ما بو نمیاد.
نمیدونم اینا چی میخورن...هر شب شوهرم که میاد میگه سعیده مثلا بوی برنجت تا سر کوچه میومد..یا مثلا با گوشیش دم در زنگ میزنه میگه قیمه داریم ..میگم اره،،میگه اخ جون،،بوش میاد .منم که دم ظهر میرم بیرون و میام هیچ بویی ..واقعا هیچ بویی از غدا نمیاد.نمیدونم چیکار میکنن..
نه برای خودت دردسر درست میکنی ضمن اینکه مگه پرستاری
بعدم فردا روز اتفاقی بیوفته همه چی میندازن گردن خودت مسولیت داره
بنظر من همون زمین و‌مغازه رو‌بفروشین اگر طلا هم داری بفروش بلند بشین
به همسرتم بگو این همه خواهر داری هستن بالاسر مامانت بعدم قرار نیست که شماها شهرتونو عوض کنین خونه عوض میکینن هستین که فقط میخواین از این خونه استفاده نکینن چوم اونا ناراضین درست نیست
کاش بتونیم.بدبختی تو ساختمون ما کسی بچه نداره.یا خیلی مسن هستن یا جدا شدن..سکوت محض..انگار همه همیشه خوابن.۲ ساله اینجام همسایه طبقه بالایی رو ۲ بار دیدم.یک بار کمکم کردوسیله خریده بودم اورد تا دم واحد..یکبارم حالش بد شده بود رو پله ها
بچه ها من مادرشوهرم خیلی گردنم حق داره زن خوبیه خواهرشوهرامم در حقم خوبی زیاد کردند ولی خوب بحث سه طبقه ساختمونه ضمن اینکه آدم هایی هستند موقع دعوا کتک کاری می کنند من فقط از دعوا می ترسم
😰😰خواهر جان بخدا این ربطی به مستاجر یا صاحبخونه بودن نداره هااااا ، گل من توروخدا رعایت کنید .
یاد همسایه ی خودمون افتادم البته ما هیچ وقت با ایشون دعوا نکردیم ولی واقعا یه شبایی ادم دلش میخواد از شدت سروصداشون گریه کنه .
واقعا عذاب اوره ، درکشون کنید و یه مقدار تمرین آروم رفتار کردن رو انجام بدید.
