2737
2734

بچها حس میگنم بعضی وقتا خدا خودش دوس نداره بعضی بنده هاش  غرق گناه میشن یا با اتفاقی یا با نوری ک تو دلش میزاره برش میگردونه

کلا حس میکنم خدا بعضیارو دوست داره برا خودش باشن قربونش بذم

کسانی که سرکتاب میخوان خصوصی (مادر سه فرزند


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

آره منم واقعا دیدم

گرکافرو گبر وبت پرستی بازآ،این درگه ما درگه نومیدی نیست،صدبار اگر توبه شکستی بازآ...                          اخطار زبان فارسی نازنین ما رو به نابودی است این زبان عشق،این زبان غزلوار حافظ وسعدی واین زبان فرهنگ پرافتخارکهن ما... لطفا وقتی واژه ای جاگرفته در زبان فارسی داریم از جایگزین بیگانه آن واژه در زبانمان خودداری کنیم (مثلا چرا جدیدا به زمان تایم میگید؟به چهره فیس؟این نصف فارسی نصف بیگانه اصلا جالب نیست ...)بسیار پسندیده هست اگر مثلا به زبان انگلیسی،عربی،روسی یا...کتاب بخوانیم یا صحبت کنیم اما درجای خودش وبا حفظ آن ها اما مخلوط زبان ها درجای نامناسب فقط باعث آسیب رساندن ونابودی آن ها میشود...بگذاریم شاهنامه،لیلی ومجنون،غزلیات شمش،شیرین وفرهاد،بوستان وگلستان،دیوان حافظ و...برای آیندگان نیز قابل فهم باشد  
2738

من خودم بتعریفم اول 

قبلا دوس پسر داشتم خب منکه نمیدونستم میخواد ازم سو استفاده کنه کاملا هم اعتماد داشتم یروز گفت بیا خونمون اشناهم بود  گفتم بعد ایقددست بهم نزده حتما کاریم نداره  هرچی اونروز برنامه جور کردم برم نتونستم کلا نشد با ایک همه چی اوکی شد رفتم ک برم یهو دم پله ها خوردم زمین پام پیچ خورد د کاملا کنسل شد و به اون خونه نرسیدم  بعدا فهمیدم اون بخاطر ایک منو بدس بیاره قرار بوده فیلم بگیره ازم و تهدیدم کنه ب ازدواج خدا نزاشت برم اخرم زد پام ایجور شد کلا کنسل شد


کسانی که سرکتاب میخوان خصوصی (مادر سه فرزند

یا یه مدت تو 14/15سالگی  توسط ی دوس ناباب ب خودارضایی کشیده شدم معتاددد شدید 

دیه قید خدا رو زدم چون مطمین بودم نفرین میکنه چون خودارضایی نفرین خدا و پیامبر رو داره یهو یه مریضی شدم دست به اونجام میزدم جیغ میزدم تا چهارماه ایجوری شدم به ادرار حساس نبود ولی انگار جوش عصبی دست میزدم دردجیغ وحشتناک تو اون چهارماه ترک خودارضایی شدم 

کسانی که سرکتاب میخوان خصوصی (مادر سه فرزند
میش بگی چطوری

هوم

یه اقا پسری بود واقعا اقااا نماز روزه .با هیچ کسی  نیود 

قبلا دوم دبیرستان بودم 

برام زیاد مهم نبود کلا ب کسی اهمیت نمیدادم  اهمینطور چت میکردیم باهم 

یه بار یکی از  مخاطبین خانم لاینم اومد بالا تو یه گروه ک داشتیم  همینجور تعریف میکرد یه اقا پسره تو دانشگاهمونه به کسی پا نمیده 

منم گفتم خب بیارش گروه من مخشو بزنم 

گفت نه نمیاد گفتم حالا تو دعوت کن 

اقا دعوتش کرد من دیدم همون پسره هست 

کلی با خانوم در مورد دوست پسرای رنگ وارنگ ک توی لاین چت کرده بودیم گفته بودم  در حالی که با کسی اصلا ملاقات نداشتم همه در حد چت بود 

رفته بود فرداش بهش تو دانشگاه نشون داده بود ک فلانی اصلا دوستت نداره  واقعنم دوستش نداشتم 

خیلی به غرورش برخورده بود اصلا به من چیزی نگفت 

ی مدت بعد دخترو گفت من چتا رو بهش نشون دادم 

رفتم ب پسره زنگ زدم برا اولین بار 

گفت ارزوم بر اورده شد صداتو شنیدم

خیلی ی جوری شدم فک نمیکردم واقعا اینقدر جدی باشه این پسر همیشه میگفت بیایم خاستگاری 

گفتم چرا به من نگفتی که همه چی رو میدونی 

چرا هنوز با منی 

گفت واقعا دوستت دارم 

تا حالا عاشق کسی نشدم جز تو 

اون موقع بچه بودم من .

هر کاری میکردم با هر کی چت میکردم تو گروه میرفتم سریع کسی پیدا میشد میرفت بهش میگفت 

دیگه با خودم میگفتم این علم غیب داره چیه اخه خدا چرا اینقد هوای اینو داره چجوری  منو از چشمش میندازه باور کنید اینطورم نبودم ک خیلی بد باشم فقط چند ماه  چت تو لاین

دیگه حذف کردم لاینو  گفتم دارم نامزدی میکنم چند ماه بعد نامزدی کردم 

ولی خدایی اصلا عجیب بود این ادم 

خیلی عاشق بود خیییلی  

خدا خودش کمکش کرد من اینو دیدم که خدا باعث شد من از چشمش بیوفتم یا حداقل من اینطور حس میکنم


من نهایت بتونم گوگولیه بامزه باشم                              چطوری اینقدر داف هستین🙃🙃
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز