رفته بود پایین کمک همسایه شوفاژشونو باز کنه
گفت تختشونو اینجور چیده بودن(حرف دکوراسیون بود)و چندتا عکس از عروسیشونم بالا تخت زده بودن
گفتم صبرکن ببینم مگه تو نگاه کردی
گفت خداییشو بخوای چون حمید وباباش پیشم بودن اصلا صورتاشونو ندیدم فقط فهمیدم عکس عروسیشونه
یعنی اگه اونا نبودن قشنگ نگاه میکرد
انقدددددر بهش حرصم گرفته ک نگو
پررو