بازگشت به نینی سایت

بچه ها یه ذره طولانیه تایپ نکردم همینجوری میخام تعریف کنم دیگه ببخشید ❤ من یه دوست خیلی خیلی صمیمی دارم ک از حدود ایتدایی تا الان با هم دوستیم بعد این دوستم پارسال تابستون 

با یه اقایی اشنا شد که چون اشنای یکی از دوستامونم بود اعتماد کرد و توی رابطه بودن ولی این اقا برعکس تصوراتمون عینه سنگ بود هر چی دوستم تلاش میکرد تا خوب شن این اقا ن ذره ای تلاش میکرد ن هیچی ولی حرف دوست داشتن ک میشد ادعا زیاد داشت ولی در عمل هیچ

با همین شرایط یه دو ماهی گذشت که واقعا من هر روز میدیدم دوستمم تلاش زیادی کرد تا هم اون اقا بلکه حسش بهتر شه یا حداقل خودش بتونه کنار بیاد با این قضیه سرد بودنش ولی نشد چون واقعا این دوستمم احساسیه ولی بازم جوری نبود ک از نبود این اقا نابود شه یا خیلی حالش بد شه ولی دوست نداشت حالا ک تو رابطست یه رابطه یخی و خشک داشته باشه

دوستم بهش گفت که من دیگه نمیتونم و تمومش کرد ولی بعد دو هفته با حال داغون  دیدش دوستمم عاشقش نبود ولی خب هر چی بود نمیدونم اسمشو چی بزارم دلرحمی یا هر چی برگشت و اولش خیلی رابطشون نابود بود ولی کم کم خوب شدن

ولی خب اخلاقش همونجوری موند ما اولش گفتیم شاید حالا ک طعم از دست دادنشو کشیده خوب شه ولی هنوزم همونجوری بود تا دیگه حدود هفت هشت ماه بود ک با هم بودن ک پسره دیگه هفته ای یه بار به زور جواب میداد همش جنگ و دعوا 

وسط این همه درگیریا دوستم یه دوستی داشت ک من همیشه بهش میگفتم ازش دور باش حس خوبی بهش ندارم ولی خب میگفت من ک صمیمی نیستم باهاش یه روز اومد بهم پیام داد که اره یکی بهم پیام داده یه اقایی گفتم خب چی میگه میگفت هیچی میگه فلانی رو میشناسی میتونی یه امارشو برام بگیری گفتم تو طرفت همینجوریش دنبال بهونست اینو بفهمه هیچی ولی خب نمیدونم چیشد که جواب پسره رو داد از لحاظ قیافه و همه چی خیلی سر بود نسبت به اون پسری ک باهاش تو رابطه بود خیلییی سر بود

کسی میخونه یا دارم الکی میگم

🤨

اره واقعا کارش اشتباه بود ولی نمیدونم چرا ادامه میداد دوستش نداشت ولی خب وابستش شده بود که با اون رفتاراش بازم قابل درک نبود موندن باهاش

بعد چند وقت این اقا خیلی پیگیر بود و پیام بهش میداد ولی دیگه عینه دو تا دوست شده بودن حرفی از اون امار گرفتنه و اینا نبود که منم بهش گوشزد کردم نکن این کارو ولی ادامه داد بعد چند وقت کسی ک باهاش تو رابطه یود اومد گفت اره تمومش کنیم ما به درد هم نمیخوریم وقتی این قضیه اتفاق افتاد دوستم به اون اقا بی محلی کرده بود و خبری ازش نبود تا روزی که قرار شد رابطشون تموم شه وقتی داشتیم برمیگشتیم از جایی که رفتن حرف بزنن همون پسری که باهاش چت میکردو اتفاقی دیدیم