دو گروه جن
جن خوب
جن شرور
جن های خوب باهام کاری نداشتن کنارشون بودم زندگی کردم دیدم
جن های شرور دنبالم بودن منو دشمن خودشون میدونستن قصدشون اذیت من نبود بلکه مرگـ من بود
جن های شرور و خوب با هم دعوا شون شد همه جا پر از خون تو تاریکی همه جای زمین سرخ میزد از بس خون هم دیگع رو ریخته بودن
جن های شرور دنبالم بودن هر کجا میرفتم در هر خونه ای رو میزدم پشتم یودن و من جایی برا رفتن نداشتم تا رسیدم به پرتگاهی و بین جن های شرور و اون پرتگاع من پرتگاهو انتخاب کردمو پریدم
این چنین من زندع ماندم
و از خواب بیدار گشتم 😂😂😂