من سال اول خونه داریم چون سرکار نمیرفتم،صبحا تا 11میخوابیدم بعدم بیدار میشدم یا پای گوشی یا تلویزیون خونم بهم ریخته حال هیچ کارم نداشتم،همش میگفتم منکه وقت دارم حالا بعدا
ولی از وقتی میرم سرکار،چون همش میگم بذار کارامو سریع انجام بدم شاید دیگه وقت نشه همیشه خونم دسته گل،غذام حاضر و....خلاصه که شوهرم میگه تو برعکسی بحای اینکه بری سرکار به کارات نرسی بهتره کارات،ولی خیلی خودم راضی ام
فقط احساس میکنم جدیدا دارم وسواس فکری میگیرم
همش با خودم میگم اول کارامو بکنم بعد بشینم پای گوشی،وقتی همه کارامم کردم گوشی دستمه همش فکر میکنم یکاری مونده که نکردم باز میرم تو خونه دور میزنم همچی رو چک میکنم