منم خیلی وقتا کلافه میشم ولی مطمنم اوضاع من از شما بدتره من پسرم یک سال و هشت ماهش بود که دخترم به دنیا اومد تو این سه چهار ماه انقد بچه م اذیت شد اوایلش خواهرشو میزد منم ناخوداگاه میزدمش سرش داد میزدم همزمان با زایمانم مهمونم داشتیم از جایی سه تا بچه بی ادب و شلوغ داشت تو خونه حبسش میکردم با بچه ها نره بیرون اونموقع خواستم از پوشک بگیرمش انقد قشنگ تو اون سن خبرم میکرد ولی تا یادش میرفت جیغ و داد راه مینداختم که دوباره خبرم نکرد و فقط پی پیشو الان میگه
انقد فشار روانی به بچه بدبختم وارد کردم الان لجبازه شلوغ کاره دستشوییشو نمیگه بیشتر وقتام مجبورم کنارش بشینم خواهرشو اذیت نکنه هر چی قابلمه دارم میاره وسط خونه گردو ازم میگیره رو فرش لا میکنه خیلی کثیف کاری میکنه ولی میخوام تحمل کنم چون بچه ست وقتیم دیدم خیلی تونه بقیه اذیتن میکنه تونه میشینم تو خونه ازاده هر کاری بکنه نهایتش حوصله م سر بره باباشو میگم ببرتمون بیرون
دارم رو خودم کار میکنم من و تو مادر ایناییم بزار بچگیشو بکنه خونه فرش لبای ظرف فدای یه تار موهاشون