2737
2739

...  پدر مادر م جدا شده بودن و من هیچوقت طعم محبت و اغوش مردونه ای رو نچشیده بودم وقتی دیدم پسری اینجوری ک همه ارزوشونه داشته باشنش داره اینجورس بهم عشق میورزه از خودم بیخود شدم و ح غرور کار دستم داد.. هرووووووز با گل و هدیه میومد پیشم دستم رو میگرفت تو کل شهر و دانشگاه میبرد و بلند کف خیابون میگفت این عشق منه.. منو به خواهراش معرفی کرده بود و خلاصه همه داشتمن دق میکردن و من داشتم بال در میاوردم. همه چی به طرز فوق العاده رویای و عین تو کتاب ها تا 5 ماه پیش رفت.. یه روز اومد گفت من دیگ نمیتونم چون رابطه جنسی  میخوام. بدنم یخ کرد دست و پام از کار افتادن داغون شدم ولی دیگ دیر بود خوب زمانی بهم گفت دقیقااااا تو اوج وابستگی تو اوج رویا.. حتی وقتی راجع به رابطه حرف میزدم دستام میلرزید.  آنقدر سخت بود ک ب شرط اینکه حداقل یه صیغه محرمیت بینمون باشه  بعد.. چون پدرم ازش خبری نبود و جدا شده بودن دادگاه‌ اجازه داد یهو به خودم اومدم دیدم بلههههه منی ک همه رو پاکیم قسم میخوردن...با داشتن رابطه روز به روز وابسته تر شدم و اون سردتر یه جا دیدم ا به به یکی دیگ هم هست این وسط... رابطه ما تموم شد 3 ماه کات بودیم ولی هنوز محرم بودیم تو این سه ماه خودش کات کرده بود ولی هروزززز به بهانه های محتلف  پیام میداد میگفت بریم بیرون و قسم خورد ک دیگ با کسی نیست. من داغون بودم اون سه ماه هروز گریه دیگ قرص اعصاب میخوردم و همش دنبال راهی بودم  ک برگرده حتی انقد غرقش بودم ک خیانت شم ندیدم. بهش گفتم بیا بریم مسافرت گفتم شاید باز یادش به روزای خوبمون بیوفته باز اوکی شیم رفتیم و خیلی عالی بود همه چی و تو همون مسافرت تصمیم گرفتیم باهم کار راه بندازیم و کار کنیم من باااااز هم خوشحال ک 24 ساعت قراره کنارش باشم. هرچی داشتم و نداشتم کردم سرمایه برای کار. هکه چیز خو ب پیش رفت تا روز افتتاحیه مغازه. یهو این ادم عوض شد. قبلش اگ باهم نبودیم ولی هیچوقت نشده بود ک سرم داد بزنه یا کار اشتباهی کنه  یا اصن زنگ نزنه. 3 ماه اول مغازه  فهمیدم با دونفر بوده و با همشون رابطه داشته  دیگ طاقت نیاوردم همرو به خانوادش گفتم. خانوادش فکر میکردن  من دوست دخترشم ک یه مدتیه کات کردیم و واقعا دوستم داشتن و برعکس خودش انسان بودن. تو سه ماه اول کاری نبود ک نکرده باشه هروز دعوا فحش و فحش کشی میگفت سرمایمو میکشم بیرون ورشکست میشی و.. منم داغونننن این وسط فقط خواهرش به دادم رسیدن. و با مشاوره و هزارتا چی دیگه الا ن یکساله ک  برگشته و اوضاع ظاهرا خوب بوده.. برای کمک به ما خواهرش از یه شهر دیگ اومد پیشمون و من دانشجو بودم. خونه دانشجوییم رو ول کردم و بخاطر خواهرش اومدم تو همین مغازه.. ولی عجیب دوماه بعد خواهره رفت و پسره اومد.. منم ک دیگ جایی نداشتم فعلا پول هم نداشنم الان 1 ساله ک عین زن و شوهرا  باهم زندگی میکنیم. موقعی ک فهمید من فهمیدم خیانت کرده و میخوام ولش کنم برم نمیدونی چجوری زانو زد و التماسم کرد ک گفت جبران میکنم و تحت فشار بودم و تو فقط الان به بعد منو درنظر بگیر  دیگ من اون قبلی نیستم من میخوامت و... منم خر شدم. باز. تو این مدت ک باهم زندگی میکردیم دوبار حامله شدم و منو با خود زنی و داد وبیداد و تهدید مجبور به سقط کرد ولی از اون طرف هم هی میگفت تو  فقط بنداز ممو بدبخت نکن من همیشه پیشتم.. نمیدونم کلا  اختلال دوقطبی داره یه روز عاشقته یه روز ازت متنفره. اینو جدی میگم اونای ک مشکل اختلال دارمن همیشه همینجوریه. من دیگ مرده بودم یه روز میگفت ازت متنفرم یه روز التماسم میکرد. منم ساده بی پناه عاشق خودمو داده بودم دستش. تو اون یکسال واقعا پسر خوبی شده بود و همه چی بینمون خوب بود و باهم زندگی میکردیم. تو همون مغازخ. منم باور کردم ک  پشیمون شده  میخواد از اول شروع کنه. خیلی  دعواها کردیم ولی همیشه به ساعت نمیشد باز به غلط کردن  میوفتاد هروقت میخواسم برم وایمیساد التماس کردن.  اون یه  خواننده معروف شده الان تو شهر کوچیک خودمون و باز همه افتادن دنبالش. و اینکه تا هفته دیگ قراره مغازه رو تحویل بدیم. یه کلام نگفت بعد اینجا باز باهم خونه میگیریم خیلی قشنگ گفت خب تو برو خوابگاه منم یکاری میکنم. همینجوری در دسترسم بود قابل کنترل نبود خب حالا دورم بشیم. من ک امیدی ندارم چندان دیگ به رابطه. الان هیچ مشکلی پیش نیومده ها هنوزم خوبیم ولی میترسم اینجا تموم شه جدا باشیم همه چی بهم بریزه باز و منم دیگ دستم ب جایی بند نباشه. اون با اینکه این همه بلا سرم اورد ولی همش منو مقصر میدونه میگ تو بخاطر خودخواهیت منو اسیر کردی تو این مغازه و منو افسرده کردی اصن کارای خودشو نمیبینه حالا منم ب جایی  رسیدم ک فقط سکوت میکنم بریدم نمیدونین این وسط ها چی کشیدم. ولی من فقط سقط کردم ب امید ک گفت همیشه کنارتم. نمیدونم هفته دیگ ک مغازه ای نبود و کمرنگ شد رابطمون ایا ببخشم و بزارم بره یا اینکه انتقام همه زجر ایی ک کشیدم رو با شکایت سقط و این چیا ازش بگیرم؟ اینم بگم مامانش خیلی مذهبیه و اگ بفهمه دارش میزنه خواهراشم ک هنوز باهام خیلس دوستن نمیدونن ما رابطه اونجوری داشتیم.

 


اولا باید به مادرش بگی بعد ک گفتی سرمایتو بگیرو برو دیگ نیاز نیس کاری بکنی بسپار بخدا

همیشه عشق باشد همیشه برکت🙂زندگیتو روی دور مثبت تنظیم کن تانتایج کارت مثبت از اب دربیاد😊به توانایی هات شک نکن😎بخشنده باش تا بخشیده شی😉

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738
اولا باید به مادرش بگی بعد ک گفتی سرمایتو بگیرو برو دیگ نیاز نیس کاری بکنی بسپار بخدا

خدا ک قربونش برم تا همینجا هم ک خیلی جوابش داده. این از اون سگ غیرت رو خواهر مادرشه.. دقیقا دقیقاااا کاری ک با من کرد رو یکی با خواهرش کرد

عزیزم راهتو از این آدم جداکن،این موجود تا تورو نابود نکنه ول کن نیست از همون اول داستانت که گفتی تو خیابون ابراز علاقه میکرد مشخص بود تعادل روحی نداره ،عشق برای اثبات نیازی به دادزدن نداره ،نیاز به فداکاری داشت تا حتی اگه دلش رابطه میخواست به خاطر تو پاروی خواسته های خودش بذاره که نذاشت

توکل کن به خدا و از این به بعدتو بسپار به خودش


میشه واسه نی نی دار شدن خواهرم صلوات بفرستین
عزیزم راهتو از این آدم جداکن،این موجود تا تورو نابود نکنه ول کن نیست از همون اول داستانت که گفتی تو ...

اگ ول کنم برم همه چی برای اون به نفعش میشه دوس دارم انتقام بگیرم اگ خواستم برم 

اگ ول کنم برم همه چی برای اون به نفعش میشه دوس دارم انتقام بگیرم اگ خواستم برم  


انتقام یه حس شیطانیه 

مطمئن باش اگه انتقام بگیری علاوه بر اون خودتو بیچاره میکنی 

نمیگم حلالش کن ولی فراموشش کن 

روزهای خوبی در پیش داری اگه بتونی از این به بعد عاقل باشی

شما به خاطر کمبود روحی بهش وابسته شدی و این اشتباهو کردی پس تا حد زیادی هم خودت و خانواده ات هم مقصرین 

میتونی بری از خانواده ات هم انتقام بگیری؟!

پس بهترین راه اینه که با حس درونیت بجنگی و همه چیز رو فراموش کنی 

با یه تجربه بزرگ به سمت زندگی جدید قدم بردار ان شاءالله دیگه اشتباه نمیکنی 

خدا میبخشه و زندگیت و از نو خیلی قشنگ تر از قبل میسازه اگه باهمه وجود ازش بخوای 

موفق باشی

میشه واسه نی نی دار شدن خواهرم صلوات بفرستین
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز