گفته بودم اگه برگردی دوباره غم میره از دل و تاریکی میمیره
بعد از اون بی تو نشستنها یه روزی دستای سردمو دسته تو میگیره
اومدی اما دیدم دسته تو سرده گفتی اون روزها دیگه برنمیگرده
گفته بودم اگه برگردی میبینی نقش غمها رو تو آئینه چشمام
میدونی اینجا تو این خونه غمگین رنگه بی رنگی گرفته بی تو دنیام
اومدی اما دیدم دسته تو سرده گفتی اون روزها دیگه برنمیگرده
گفته بودم برگردی میبینی روی این پنجره ها اسم تو مونده
قصه اومدنت باز منو تنها توی این تاریکی شبها نشونده
بی تو موندن لحظه جبره من صبر ایوب زمان صبره منه
خونه بی تو خونه نیست قبره منه
بیا تا اون روزهای خوبم بیاد دسته من گرمی دستات رو میخواد
قهر تو جونمو آتیش میزنه
من در انتخابات شرکت نمی کنم.(هرکس شرکت نمیکنه این امضاء رو بذاره برای همبستگی)