خانوما چند ماهه ديگه عروسيمه شوهرم گفته بود من كت شلوار اماده نميخوام پارچه بگيريم ميدم خياط بدوزه منم همراه مادرم رفتيم بازار براش پارچه خريديم جنسش خيلي خوبه جام مطهري اسم مارك پارچه س به نظر خيلي خوب مياد وقتي اوردم خونه شوهرم ديد پارچه رو گفت من ازين پارچه خوشم نيومد چون ايرانيه من كلا از كالاهاي ايراني بدم مياد حالا هرچي ميخواد بشه هرچيم من بهش گفتم بابا به خدا جنسش عاليه ايراد نداره تو برو به خياط نشون بده مطمئن باش ايراد نميگيره
بعدش ديدم اصلا زير بار نميره گفتم خب چيكار كنيم بابام نداشت بيشتر ازين هزينه كنه
ديگه هيچي نگفت ولي فكر كنم اصلا نميخواد اين پارچه رو بده بدوزن ميخواد بره براي خودش بخره مامان بابام خيلي ناراحت ميشن اين موضوع رو بفهمن
شوهرمم خيلي كله شقه حرف تو كلش نميره خيلي لجبازه نميدونم چه رفتاري داشته باشم
از ديروزم فكر ميكنه خانوادم براش ارزش قائل نشدن رفتن براش اين پارچه رو خريدن خودشو گرفته خونمونم نيومد