میخوام بدونم وقتی قرار بود بیان خواستگاری چه حسی داشتید؟ من خیلی مضطربم خیلی. اصلا نمیدونم کار درستی میکنم یا نه. ایتقدر میترسم که دلم نمیخواد اصلا ازدواج کنم. دلیلشو تو پست قبل توضیح دادم.
راه دور نرو
حس مشترک
😐 منم دارم خفه میشم از استرس همه چی
چقد دور .کجا آشنا شدی؟؟
خوب نیست.
اگر هنوز عشق شدیدی به وجود نیومده خواهرانه می گم این کار اصلا نکن
ربطی هم به وابستگی به خانواده نداره اصلا خیلی سخت
سخته دوری از خانواده.
من شیرازی ام اون تبریز. قراره شیراز زندگی کنیم.
دقیقا فامیل ما وقتی من ازدواج کردم به شهر دیگه همشون گفتن دخترت رو دستت مونده بود که دادی بره؟اما من اون موقع از انتخابم راضی بودم چون واقعا دوسش داشتم.الان هم که ۱۰ سال میگذره خداروشکر زندگیم از دخترای اونا خیلی بهتره جوری که کلاغه خبر میاره برام که تو جمع های خودمونیشون یسره از وضع مالی شوهر من میگن و حسرت میخورن
من لحظات آخر واقعا پشیمون شده بودم و اینو هیچوقت به کسی نگفتم، موقعی که میخواستم از خونوادم جدا شم مرگمو به چشم خودم دیدم هنوز که هنوزه یادم میوفته اشک تو چشام جمع میشه😢
سخته دوری
راه دور نرو
من یکیو دوست داشتم ولی بخاطر همین جواب منفی دادم
ببین دختر نیاز به حمایت خانواده داره
توو دلتنگیات کی کنارت باشه؟وقتی حالت بده کی کنارته؟وقتی میخوای زایمان کنی کی کنارته؟یبار حالت خوب نباشه کی از بچت مراقبت کنه؟کی حال دلتو خوب کنه مشاوره زندگی بهت بده؟مادر و پدر
اگه اینا کنارت نباشن زود پیر میشی
حالا هر چیم که پسره بهت بگه نمیذارم آب توو دلت تکون بخوره باز ببخشید حرف مفته
خوبه ک شیراز زندگی میکنی.
عزیزم من راه دور ازدواج کردم
خیلی راضی ام و واقعا دوس دارم با توجه به شرایطی داشتم راه دور واسم بهتر بود
گلم باید به شرایط خودت نیگاه کنی و همه همه همه چیزو درنظر بگیری
ولی مطمئنا تنهایی زندگی کردن راحت نیست باید خیلی زرنگ و توانا باشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
