2737
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم عااااشق تاپیکای ترسناکم،دیشبم یه نفر زده بود ر ی د ه بودم به خودم

واااییی 

من الان یه کوچولو ترسیدم 

شوهرم رفته بیرون پول کارت ب کارت کنه

تنهام تو اتاق 

برقی خاموشه دراز کشیدم 

هم میترسم یهو ی جن از پشت سر حمله کنه 

همم میترسم داعشی پشت در خونمون باشه 

😂😂😂😂

خل شدم رف 

فک میکنم داعش دم در خونمونه 😂😂

2731

دیشب فیلم ترسناک دیدم البته زیاد ترسناک نبود منم زیاد نترسیدم ولی نصف شب نمیدونم خواب بودم یا بیدار ولی قشنگ حسش میکردم که یکی پشتم بود نمیزاشت اون سمتی بشم برای خواب و داشت کتکم میزد ولی درد نداشت اونقد ی صدای خفه ای هم داشت ولی قشنگ زورش احساس میکردم که با دست نمیزاشت اون طرفی بشم ولی یهو تو چند دقیقه همه چی تموم شد اینم بگم قبلش خیلی صداهای عجیب غریب میومد واینکه ما زیرزمین خونمون هر روز درش میبندیم صبح ک بلند میشیم میبینیم درش بازه 

انها که داستان امروز ما را باور نمی کنند😔              روزی خواهد امد که انسانها به دلیل عقل و علم تسلیم دین بشنوند دران روز اگر کسی بی دینی کند ادم احمقی جلوه می کند مردم ان روزگار داستان امروز ما را باور نخواهند کرد که بعضی ها با بی دینی برای خود شانی قائل بودند ان روز اگر چه همه به دلیل عقلانیت تسلیم دین خواهد شد اما همه نمی توانتد عاشقانه دین داری کنند فرق است بین مسلم و مومن👌💖
رفته بودیم خونه بابابزرگم خونه حیاط ویلاییه نزدیک پنجره خوابیده بودم ی پنجره بزرگ دارن ک از پشت پنجر ...

حتما گربه بوده


خونه مام ویلایی بود پشتش باغ بود ازین صدایی که یکی رو برگا راه میره زیاد میومد

گویند علی میزده صد وصله به کفشش،ای کاش دل خسته ی من کفش علی بود (میشه برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستی)مرسی گل😍
2738

ی سری داداشم که از منو ابجی و داداش کوچیکم خیلی بزرگتر بود لباس های سفید تنش کرد بابا مامانم نبودن خونه ،یهو اومد تو اطاق و مارو بدجور ترسوند یهو دوید سمت پشت بوم خونه

یهو صدا پرت شدنش تو حیاط شنیدیم که همزمان مامانم رسید یهو گفت ماماااان بخدا رسیدم بالا یکیو عین خودم روبرو دیدم از ترش پریدم تو حیاط

ولی ی خراشم برنداشت.

اون خونه ی جن مومن داشت هروقت مامانم چراغ ی اطاق خاموش میکرد روشن میشد و بو عود بلند میشد و خیلییی هم رزق بابام خوب بود اون موقعه

♥️ اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم ♥️ 
واااییی  من الان یه کوچولو ترسیدم  شوهرم رفته بیرون پول کارت ب کارت کنه تنهام تو اتاق&n ...

من ازاون سالی که جن اومد تو اتاقمون از اسمشم میترسم،چون مطمئن بودم به فاصله دو متری ازم وایساده

آیت الله بهجت:گشتیم و گشتیم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردیم.
حتما گربه بوده خونه مام ویلایی بود پشتش باغ بود ازین صدایی که یکی رو برگا راه میره زیاد میومد

نه اخه عمه ها میگفتن جن داره خونشون وسایلشون جا ب جا میشد صدا میومد ی بارم یکی اومده بود بالا سر عمه بزرگم بیدار شد گف تو کی هستی موقع اذان بود اذان ک شد اینم ناپدید شد

قضاوت ممنوع🚫
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز