خواستم اینارو تعریف کنم که اگه جاریتون خوشبخته شکر گذار باشد نه ناراحت
سلام
من کلا یدونه جاری دارم که اون میشه خاله خودم که از من ۱۵ سال بزرگ تر هست اول اون با همسرش ازدواج میکنه برادر شوهر گارگر کارخونه هست اوایل ازدواج خودشو نشون نداده بود که چه ادم کثیف و پستی هست بعد ۴ سال از ازدواج اونا خالم میاد خواستگاری من برای برادرشوهرش چون خالم بود و بد منو نمیخواست و از برادر شوهرش شناخت داشت شوهر من اون موقع تازه تو نیرو انتظامی رسمی شده بود
خلاصه ازدواج ما صورت میگیره و از چند روز متوجه اعتیاد شوهر خالم میشم متوجه میشیم قرص روانگردان میخوره خیلی زندگی خالم بهم ریخت و رو زندگی منم تاثیر داشت( تو کیف من میگشت و پول برمیداشت) یکم تا چند وقت بعد شوهرش شیشه ای میشه و دزدی میکنه حدود ۲۰ ملیون از ماشین های مردم دزدی میکنه و یه روز پلیس میریزه تو خونشون و میگیرنش خالم و خانواده خودمون همشون مرتب زنگ شوهر من میزنن که برادرتو نصیحت کن بیا دنبال کاراش و از زندان بیرونش بیار خلاصه شبو روز برا من نزاشتن شوهرم زندگی رو ول کرد و رفت شهرستان که برادرشو ببره کمپ و از شاکی ها رضایت بگیره و تو اون مدت من زندگی نداشتم حتی شوهرم شبایی که شهرستان بودیم میرفت برادرشو میبرد تو حموم ماساژش میداد که بدن دردش خوب بشه
من هیچی نمیگفتم چون جاریم خالم بود و دلش میشکست شوهر من همش یا سرکار بود یا پیش برادرش هرچی بشه زنگ شوهر من میزنن و زندگی و اوقات منو تلخ میکنن حتی مادرش و خواهرش از شوهر من انتظار دارن که بره کارای اونو بکنه
خیلی خسته شدم زندگی خودم خوبه مشکلی ندارم ولی برادرش و جاریم زندگیمون رو تلخ کردن همیشه همه جا میشینن میگم ما حقشونو خوردیم چرا بهشون پول نمیدیم به خدا عاصی شدم به خاطر شغل همسرم نمیتونم زبون باز کنم بگم اون دزده و معتاد حرف هاشو باور نکنید
جرات ندارم جلو جاریم طلا هامو بپوشم که دلش نشکنه
وقتی میان خونمون شوهرش میره سر یخچال و گوشت اینا ببینه میاد میشه میگه ما خیلی وقته گوشت نخوردیم و اینا یا اینکه برمیداره
من هیچی نمیگم چند بار اومد تو کشو میز پاتختیم پولی که شوهرم گذاشته بود برام که وقتی یهو رفت ماموریت مرز من داشته باشم زن تنها تو شهر غریب
رو برداشت
ناراحتم براش همیشه میگم کاشششششششش خوشبختتتت ترین بود و منم آسایش داشتم
به خدا اگه جاریاتون خوشبختن و کارشون به زندگیتان نیست شکرگذار باشد
الان دوتا لچه داره با شوهر مفنگی شیشه ای که معلوم نیست کارش به کجا بکشه و چه گندی به زندگی من بزنه