دقیقا یکساله که آشنا شدیم. اوایل خیلی دوسش داشتم. از دو شهر متفاوتیم.من شیرازی ام اون تبریزی. اما خودش پسر خوبیه. خوش تیپ و خوش اخلاق و بی غل و غشه. منم اوایل خیلی دوسش داشتم. ایتقدر زیاد که یادمه ماه های اول همش براش کادو های گرون میخریدم.بعدش وقتی دیدم اون ایتقدر برای من کادو نمیگیره و داره به این ریخت و پاش های من عادت میکنه ديگه اینکارا رو نکردم. الان بعد از یکسال قضیه داره جدی میشه. همه میدونن و اونا هم میخان بیان بله برون. خیلی تو دلم آشوبه. اصلا نمیدونم کار درستی میکنم یا نه. نمیدونم چرا استرس گرفتم. احساس میکنم خانواده هامون به هم نميام. نمیدونم چرا الان این حسو دارم. تو این یکسال چرا حواسم نبود. آه.. من چقد احمقم. حالا چیکار کنم.