بری...نم بهشون.دیگه خسته شدم جونم به لب رسیده.چهارتا پسر دارن .پولدارم هستن ولی جوری ان که باید زرنگ باشی تا ازشون بکنی.اون سه انقد زرنگ به خونه و ماشین و خرج عروسی و زمین و خلاصه همه چی رسیدن ولی ما بگم خدا شاهده بگین یه تومن اگه بهمون داده باشن.کار درست حسابی هم نداره شوهرم همش میاد یقه منو میگیره میگه برو از بابات پول بگیر.از وقتی میاد خونه تا وقتی کفه مرگسو میزاره همش توخوتمون حرف پوله.فقط واسه من زرنگه.بابام پولداره ولی اونم فقط به پسراش میده من این وسط چوب دو سر گوه شدم.بخداوندی خدا اصلا هیچی ازش نمیخوام با حداقلا زندگی میکنم.این فقط میگه پووول پووول
مادرشوهرم هر وقت میشینه پیشم میگه ما واسه دخترامون ال کردیم بل کردیم همه چی دادیم بهشون.این دفعه گفت میخوام بگم دختر پسر نداره ادم بچه میاره باید هوای دو طرفو داشته باشه بعضیا که عقط فحش کله.... میزارن واسع خودسون
دیگه خسته شدم نمیدنم چیکار کنم انقدم تند هستم میدونم برم جنگ به پا میشه بع نطرتون باید چیکار کنم
یا رب ز قناعتم توانگر گردان/در نور یقین دلم منوّر گردان/اسباب مَنِ سوختۀ سرگردان/بی منت مخلوق مُیَسَّر گردان
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
یادمه تو دوران باردای غذا میبرمسرکار؛یه شب شام اونجا بودیم شوهرم به مادرش گفت غذا بذار برای ناهارش؛فردا سرکار در ظرفو باز کردم وا رفتم قشنگ ۴ تا قاشق برنج بود ینی ضعف کردم تا رسیدم خونه .درصورتی که کلی غذا زیاد مونده بود .نمیدونم چرا یادم نمیره اصلا
چرا ما حرص بخوريم عزيزم پول خودشه انشالله به حول و قوه ى الهى به زودى با خودش ميبره اون دنيا
خخخخ نه بابا مال من که سرحال و شاد وخندان به زندگانی نکبتش ادامه میده هیچیشم نمیشه.بادمجون بمه.سرش بخاره میره پیش فوق تخصص تقویتی مینویسن براش.نمیمیره خیالت تخت