کمک کنید
پست قبلیم نمیدونم چرا قفل شد
بنظر من راهی نداره
سلام
داستانم اینطوره شوهرم لوسه و حرف شنوی از من نداره فقط مادرش و برادرش
همین کارش باعث شده ازش دور شم و حالم از زندگیم بهم بخورا
مجرب ترین روانشناسان هم توش موندن ما که جای خود...
خيلي بي ربط بدون اينكه اشاره ي خاصي كني
روزاي ديگه در مورد پسراي بچه ننه پيشش حرف بزن
بذار بدش بياد شرم كنه
ولي تابلو بازي درنيار
کنار بیا حساس نشو که بدتر میشه
من اينطوري بود الان بعد ي سال بهتر شده
بيشتر از مادرش بهش محبت كردم و غذاهامو خوشمزه تر از مامانش كردم
هرجا بره زود زنگ ميزنم دلم برات تنگه و ..اخر جواب ميده محبتم بيشتر ب چشمش اومده
ببين شايد تعبير تو ازش اين باشه
شايد اون معموليه
در كل اشتباه محضه خانمها بخوان مادر رو از چشم شوهرشون بندازن امكان نداره مهر مادري از بين بره
برعكسش اينا اگه شوهرمون هزاري هم از مادر ما پيشمون بد بگه
مگه مادر ما از چشم ما ميفته
چی کار کنم دلم اروم شه
چطور از مادرش انتقام بگیرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
