دیروز خیرسرم رفتم ی مانتو بخرم کاشکی این تصمیمو نمیگرفتم و با همون مانتوهای گرم میرفتم سرکار .با شوشو رفتیم مغازه مانتوفروشی نزدیک خونمون تارفتیم تو فروشنده یک دختر ارمنی بااون مژه مصنوعی هایی که گذاشته بود و لنز سبز و موهایی که توی صورتش ریخته بود حسابی دلبری میکرد خلاصه چند تا مانتو پوشیدمو یکی رو انتخاب کردم وقتی خریدم کارت کشیدم و دختر گفت پشت کاغذ شماره تلفن بنویسید که شوشو فوری شماره موبایلشو نوشت وای منو میگی دنیا جلوی چشمم تاریک شد از دیشب تا حالا دارم دیونه میشم از سردرد دارم میمرم نمیدونم باید چی کارکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟