2737
2734
عنوان

از خانوادم متنفرم.. كاش بابام بميره

4698 بازدید | 22 پست

سلام

تو يه خانواده ٦ نفري به دنيا اومدم ٤ تا دختر بوديم تا قبل از اينكه داداشم به دنيا بياد.. دو تا از خواهرم از زن اول بابام هستن كه ٢٥ سال پيش خودشو تو حياط خونه اي كه الان توش هستيم اتيش زد و فوت كرد.. بعدش بابام مامانمو گرفت دو تا خواهرام ٣ ساله و ٤ ساله بودن... الان هر كدوم ٢٨ و ٢٩ سالشونه.. منكه به دنيا اومدم هيشكي از اومدنم خوشحال نشد بابام بعد از سه تا دختر پسر ميخواست... برام تعريف ميكنن كه وقتي به دنيا اومدي بابات از بيمارستان رفت و حتي مامانتو نرسوند خونه ميگن وقتي بزرگتر شدي هم چهار دستو پا كه ميرفتي پيشش پرتت ميكرد اونور... البته بابام مرد مهربوني نبود با هيشكي خوب نبود ولي با من از همه بد تر بود... يه ادمِ بيسواد با مغز پوك... دو تا ابجيام الان ازدواج كردن... منو يه خواهر بزرگترم كه از مامانمه و داداشم هستيم... هميشه يادمه چقد رو هر چيزي مامانم اون دوتا بيچاره رو ميگرفت به باد كتك.. مارو هم دوست نداشت يادمه از بچگي هميشه از خونه فراري بودم ولي با دوستامم كه بازي ميكردم هميشه منو گرگ ميكردن...

خلاصه تر بگم براتون تو يه خانواده با فقر مالي و فقر فرهنگي زيااااد بزرگ شدم هميشه رو كوچكترين چيزي دعوا داريم هيچوقت بينمون محبت نبود اينجا انگار همه از هم متنفرن همه با هم قهرن... انگار اين خونه فكستني نفرين شده... 

تو شهر كوچيكي داريم زندگي ميكنيم كه همه همديگرو ميشناسن بابام مريضه بيماري خود كم بيني داره انگار هميشه دلش ميخواد مردم براش دل بسوزونن.. از مغازه ميوه فروشي در اومد و رفت تو خيابون دست فروش شد.. مشكلمون از همونجا شروع شد كه با گاري ميوه ميبرد رو خيابون ميفروخت و ميومد خونه.. دوستام مسخرم ميكردن پسراي محله از خانواده بي اصالت حرف ميزدن بخاطرش فرورم همه جا خورد شد.. من اما هميشه سعي كردم گليممو از اب بكشم بيرون و امروزي زندگي كنم به قول معروف صورتمو با سيلي سرخ نگه داشتم.. ولي چه فايده هر كي ميبينه ظاهر مارو و ظاهر بابامو كه با لباساي پاره ميره بيرون فك ميكنه ما خرابيم و از طرف بقيه ساپورت ميشيم كه انقد خوب ميگرديم... كسي از بيرون منو ببينه فك ميكنه خيلي پولدارم در صورتي كه بابام يه قرونم بهم نميده.. نه به من به هيشكي نميده... مامانمم طرفدارشه انگار عاشقشه كه هر كاريم بكنه دم نميزنه و جلوش خم و راست ميشه تا يچيزي هم ميگيم هي هيس هيس ميكنه.... ازشون متنفرم.. هر خواستگاريم ازمون خوشش مياد ميره تحقيق ميكنه كه بابام همچين ادميه دمشو ميزاره رو كولش فرار ميكنه... اينم بگم كه قوماش طرفدارشن و ميگن نون حلال در مياره.. ولي مگه نميتونست تو همون مغازه بمونه نون حلال در بياره... يه مدتي هم ميرفت كارتن جمع ميكرد حتي... هر چقد باهاش منطقي هم حرف زدم فايده نداشت انگار تو سرش بجا مغز گچه...

فك كنين حتي يه جفت جورابمم اون نخريده خودم خريدم از بچگي هيچي برام نميخريدن لباساي اينو اونو ميدادن ميگفتن بپوش...

ابجيم الان ٥ ساله باهاش حرف نميزنه هممون بيماري اعصاب گرفتيم... البته اينم بگم كه خونه از خودمون داريم ولي بخاطر بي مغزي بابام هيچوقت ماشيندار نشديم هيچوقت مسافرت نرفتيم هيچوقت... خونشو هم بهش ميگيم بفروش بريم يجا ديگه نمياد... مامانمم طرفدارشه.. دهن بينه و افتخار ميكنه كه بگن ايول بهش كه داره با بد و خوب ميسازه...

داداشم الان ١٥ سالشه كم كم داره بزرگ ميشه امروز ٥ تومن ميخواست بره سالن بهش ندادن... خيلي اتيش گرفتم هر چي از دهنم در اومد بهشون گفتم.. ما خوب نيستيم شما راست ميگين چرا به اين پسر بيچاره نميرسن... بابايي كه به دخترش ميگه پاشو گورتو از خونم گم كن بيرونو چي بايد بهش گفت... انقد عصبي شده بودم كه كم مونده بود چاقو بزنم بهش ولي باز جلو خودمو گرفتم... هيشكي نيست به دادمون برسه... البته من با هيچكدوم از اعضاي خانوادمون رابطه خوبي ندارم بجز داداشم و يكي از خواهر بزرگام كه اونم زندگي خودشو داره... با مامانمو ابجي ديگم كه تو خونه با هميم هميشه يا دعوا داريم يا قهريم... دارم ديوونه ميشم

خيلي خستم...

تعداد رای : 31
نظرسنجی
بكش
2
6%
نههه
29
93%

دوست عزیز خیلی ناراحت شدم برات منم پدر و مادرم هزار جور بدی بهم کردن فقط امیدوارم روزی از این خونه برم و دیگه برنگردم بابام چندروز پیش بهم گفت بی حیا چون دوس نداشت بهم ماشین بده از سر خساست

خیلی دلم شکست روز تولدم نفرینم کرد ولی ما که این دنیا زندگی خوبی نداشتیم با خودکشی اون دنیامونم جهنم کنیم؟ 

اینکه می گویند:راه باز است و جاده دراز...یعنی راه رفتن باز است...اما جاده ی جبران دراز…

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

مواظب خودت باش و مستقل شو

طوری که بشه بهت مستقل نگاه کرد نه در قالب خانواده 

گاهی مهاجرت دوای همچین دردی هست 

این بشه انگیزه که خوب درس بخونی و بورسیه بگیری و بریج جایی که به آدم ها بیشتر بخاطر خودشون و قابلیت هاشون اهمیت میدن نه خانواده یا شرایط اجباری دیگه 

مواظب خودت باشی

2738
دنبال یه کار باش تا بتونی  مستقل بشی

ميخواستم برم منشي يه فروشگاه لوازم ماشين بشم وقتي رفتم مصاحبه مرده بهم گفت مجردي يا متاهل الكي گفتم عقدم.. گفت ما اينجا مشتري جذب كن ميخوايم بايد تيپت فشن باشه گفتم يني چي گفت بايد جلب توجه كني... باهاش بحثم شد.. اينجا كارم نميشه پيدا كرد همه يكيو ميخوان كه ازش سو استفاده كنن.. شهر كوچيكي هم هست همه همو ميشناسن

مواظب خودت باش و مستقل شو طوری که بشه بهت مستقل نگاه کرد نه در قالب خانواده  گاهی مهاجرت دوای ...

عزيزم بدون پول مگه ميشه درس خوند؟ بابام برا كنكور ٢٠ تومن بهم نداد كه برم كافي نت شما ميگي درس بخون؟ اخه با كدوم پول

عزیزم از حرف زدنت مشخصه خودت خیلی ماهی برو دنبال زندگی خودت ازشون جدا شو ک راحت باشی

ممنونم... خودمم خيلي بهش فك كردم ولي بدون پول نميشه جايي رفت.. اگه بشه هم عاقبت خوبي نداره.. متوجهي منظورمو؟

دوست عزیز خیلی ناراحت شدم برات منم پدر و مادرم هزار جور بدی بهم کردن فقط امیدوارم روزی از این خونه ب ...

من هيچوقت پدر داشتنو تجربه نكردم.. تو مشكلات همه ميگن بيخيال بابام پشتمه مخصوصا دخترا كه بابايي هستن ولي من....

عزيزم بدون پول مگه ميشه درس خوند؟ بابام برا كنكور ٢٠ تومن بهم نداد كه برم كافي نت شما ميگي درس بخون؟ ...

درس خوندن بیشتر از پول همت و پشتکار و جدیت میخواد 

چه خانوم دکتر ها و خانوم مهندس ها تو دوستام میشناسم که کفش نداشتن...

کار کن 

مستقل باش 

رو پای خودت باش 

درس بخون 

مهاجرت کن

...

سخته ولی تو انگیزه خوبی داری واسش و بهت قول میدم اگر مواظب خودت باشی و قدر خودت رو بدونی و تلاش کنی به همه خواسته هات میرسی  .... وگرنه که یک راه دیگه هم هست .....  ناله کردن 


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز