من ک تا ۱۲ خونه مامانم منتظر شوهرم بودم بعد ک اومد کمی دعوا کردم باهاش بعد رفتیم بیرون دور زدیم بعد اومدیم ناهار خوردم و گشتی کج نگاه کردیم الا هم شوهرم خوابه منم میخوام خونه رو تمیز کنم بریم خونه خواهر شوهر
مثل همیشه تنها گذشت تو خونه
رفتیم، نگاهش کردم، باهام صحبت کرد، حال دلم خوب شد... الانم رسوندم خونه و خودش رفت سر کار. هعییی دوباره دل‌تنگی..
من تا 12 ظهر خونه مامانم خواب بودم... شوهرم ماموریته و بشدت دلتنگم... باردارم هستم و بشدددددتم سرما خوردم... تا الانم گریه کردم از بی کسی و تنهایی
خواب ..صبحانه ..خواب ..ناهار ..درازکش ..الان موبایل ب ست ...
منم صبح بیدارشدم یساعت سرم توگوشی بود بعد باخواهرام تصویری حرف زدم بعدش ی دس به خونه زدم و ناهار پختم .بعدش ۳تا چله داشتم خوندم اونارو با نمازم بعد بازم گوشی بعدش چن تا لباس بود شستم و الانم در خدمتتونم😐
ساعت ده بیدار شدم
یکم کار کردم_کارم توخونه است
نهارمو ساعت ۳ خوردم
بیرونم نرفتم
دعوا چی بود اون وسط😅 چه بامزه😍
هیچی
دیشب باهاش یه جمله روشوخی کردم
دیگه روش نخندید.الانم اومده هنوز قهره
خیلی بی جنبه س😡😒😒
امروز روز بی نظمی بود تو خونمون....هرکاری و امروز پسرم اجازه داره بکنه.... بازی کردیم و کاردستی درست کردیم و کثیف کاری کردیم و سبزی پاک کردیم و باهاش باهم بازی کردیم و ناهار درست کردم و ظرف شستم و بقیش تو نی نی سایت بودم....
ازصبح تا ۲سرکار، تارسیدم خونه ۴:۳۰ بعدش ناهارخوردم درازکشیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
