2737
2734
عنوان

با همسرتون یا بی اف تون کجا آشنا شدید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 9281 بازدید | 357 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

مامانم و باباش پسر خاله دختر دایی هستن😐مثلا سنتی 🤭

_چرا همیشه به چشمام میگی لعنتی                                      _"نمیدونم عزیزم .......چشمات غرقم میکن.....وقتی تو تیله های زلال چشمات خیره میشم .....یهو به خودم میام میبینم یادم رفته نفس بکشم....چشمات شفافه ....برق میزنه .....خودم تو مردمکش میبینم.....صادقه .....انگار باهام حرف میزنه .....نمیدونم سونیا.....ولی قطعا چشم هات لعنتی ...."                                                                                 بله عکس خودم
ما توی لاین😂 خیلی یهویی اشنا شدیم. دوست معمولی بودیم. بعد ۵سالو خورده ای دوست پسر دوست دختر بودیم. ...


وای کجا هم اشنا شدین

لاین قبلنا فضاش باز بهتر بود

الان شده س... خونه  

اینستام:                           مطالب آموزشی زیادی اونجا پست کردم میتونید استفاده کنید    من یه قانون جذبی ام.  زندگیم تو مشتمه   قانون زندگی، قانون باورهاست. بزرگان زاده نمیشوند ساخته میشوند💎                               کیمیا برای من به معنای الماسه💎کیمیا یعنی نایاب... یعنی چیزی که دست یافتنی نیست و سخت بدست میاد...باید براش تلاش کرد... خب چیزی هم که سخت بدست بیاد و کمیاب باشه؛ قطعا گرانبهاست!   پس خودمو همیشه تشبیه به یک الماس کردم و تمامه سعی ام اینه که الماس درون وجودمو بیشتر و بیشتر کشف کنم...  این گوهر رو خدا تو وجود همه ما کاشته... پس قدر گوهر زندگیتو بدون دوسته من...
ما توی لاین😂 خیلی یهویی اشنا شدیم. دوست معمولی بودیم. بعد ۵سالو خورده ای دوست پسر دوست دختر بودیم. ...

عه چه جالب😁

خوشبخت باشید💐

💙Gods decide is out of our hindsight power but it💙💙💙 is always beneficial for us💙
2738

من اولین دوست دخترم، دختر عمه‌م بوده، دومی دختر عموم، سومی هم فامیل دور بوده تو جشن تولد دیدمش و مبهوت زیباییش شدم، چهارمی هم توی دانشگاه،


الان فقط با چهارمی در ارتباط همه چیز تمامه منم ۱۸ سالم هست :)))

ایشون مدیرعامل شرکتی بود که مدیر فروش خارجیش من بودم .اینقدر هم از هم بدمون میومد که نگو. مجبوری با هم کار میکردیم و هر روز هم دعوا داشتیم.

خوبی کردن به بعضیا مثل آب دادن به گل مصنوعیه. خیلی خودتو خسته نکن رگ و ریشه ندارن
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز