من اصلا نخوابیدم جالبه شب قبلشم تا ساعت سه داشتم میرقصیدم چون حنابندون داشتیم.
روز عروسی همش سرپا بودم و خیلی پر انرژی
شب عروسی هم هی وسط بودم. کلا خیلی انرژی داشتم. هیچی هم نخورده بودمااا ولی کلا خوب و اوکی بودم.
شبم رفتیم خونه خودمون تازه شوهرم خوراکی آورد خوردیم
لباس عوض کردیم
موهامو باز کردیم
دوش گرفتیم
دیگ 6 اینا بود خوابیدیم