از دیشب تاحالا خابم نبرده متنفرم از مادرشوهرم اومده دیشب تاحالا اینجا شوهرمم گف تو پزیرایی بخابیم همه یعنی خودمو و خودش هم تو پزیرایی میخابیم .من ک خابم نمیبره شبا۳۶ هفته ام .انقد بخاری رو زیاد کرده وحشت کردم نمیتونم نفس بکشم شبها هم دوس دارم بدون لباس بخابم نشد بخابم دیشب یعنی دارم ب جنون میرسم.الانم بیدار شده هی راه میره فضولی میکنه
فک کن الان برا دکوراسیون خونه نظر میده ب وسایل شخصیم دست میزنه منم متنفرم ازاین کار
واسه چی اومده خب... تو نمیخابیدی میگفتی من جز تو اتاقم جایی دیگه خابم نمیره😐 ... شاید بره حرص نخور برا خودت خوب نیس
دعا کنین زودبره گمشه
تحمل کن..برا یه عمر که نمیمونه عزیزم.یه لحظه فکر کن مادر خودته باهاش با ارامش رفتار کن تا خودت به ارامش برسی
وا چرا همه یکجا بخوابین اخه
باید مراعات شما رو که بارداری بکنن
تحملت خیلی کمه سالمنداعمرشون روبه تموم شدنه اکسیرجوانیکه نخورده
خب پاشو برو تو اتاق خواب بخواب اگه اونجا خونک تره
خوب شما تو اناقت میحوابیدی.میزاشتی شوهرت پیش مامانش بخوابه‌الکی خودتو چرا اذیت کردی دختر
همیشه هرحرفی میزنین به اخرعاقبت خودتونم فک کنین دوس داشتی درآینده که دلت خواست بری چندروزخونه ی پسرت بمونی عروستم راجع به تو همین حرفاروبزنه؟
ببخشید خُنَک
هکش تقصیرکم فهمی شوهرته..
اخ اخ حالافکرکن من مشهدم مادرشوهرم تبریز میادخونم چی میکشم تصورش کن😈😈🤬🤬
خب با شوهرت میرفتی اتاق خودت میخوابیدی
اونم سالن میخوابید نمیدزدنش ک همه ی جا خوابیدید
یکم غر بزن بره خونش😁
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
