بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای خیلی سخته، خدا قوت، منم تو شرایط شما بودم تا همین چند روز پیش ولی خانوادم کمک میکردن، خانواده ها ...
خانواده من که راه دور هستن خانواده شوهرمم انگار غریبه هستن فقط ساعت ملاقات نیم ساعت اومدن رفتن اونم دست خالی فقط سه تا آلمیوه کوچولو آوردن نکردن یه فلاکس چای قند لیوانی قاشقی چیزی بیارن من میگم دو ساعت بشه برم خونه این چیزا رو بیارم یه دوش هم بگیرم
عزیزم من یبار کسی رو نداشتم جایگزین کنم دو سه روز بیمارستان مونده بودم،آخرش واسه اینکه یه روز استراحت کنم و برم خونه حموم و لباس عوض کنم،مجبور شدم پرستار بگیرم،باور کن بهترین کار بود،از خود بیمارستان هم گرفتم،۷ شب اومد تا ۷ صبح موند منم ۱۰ صبح خودمو رسوندم بیمارستان و هر زمان گیر میفتم همین کارو میکنم
خانواده من که راه دور هستن خانواده شوهرمم انگار غریبه هستن فقط ساعت ملاقات نیم ساعت اومدن رفتن اونم ...
ببین شاید نمیدونن، بهشون بگو، چون برای خودمم پیش اومده که بعدها متوجه شدم طرف ازم انتظار داشته همراه بمونم ولی من واقعا نمیدونستم، بهشون رک بگو که بعد هم نگن نگفتی